چکیده:
انقلاب به عنوان یک پدیده مهم اجتماعی، همواره برای دانشمندان علوم سیاست، جامعهشناسان و فیلسوفان، موضوع قابل تأمل و بررسی بوده؛ لذا هر یک از آنها سعی کرده آند تا آن را از دیدگاه خود، تجزیه و تحلیل نموده، به مطالعه آن بپردازند. به این شکل برای انقلابها، دلایل و علل مختلفی جمع آمده؛ اما گاهی انقلاب ما در چهارچوپ تئوریهای کلی این عالمان سیاست، جامعهشناسان و فیلسوفان قرار نمیگیرد و به مطالعه از زاویه یا زوایای دیگری نیاز دارد. انقلاب مردم ایران یکی از پدیدههایی است که بحثهای فراوانی را میان اندیشمندان و سیاستمندان برانگیخته؛ ولی بررسی نظرات کسانی مانند محمدرضا پهلوی و خواهرش درباره علل انقلاب اسلامی میتواند زاویه دیگری را نسبت به علتهای پیروزی انقلاب اسلامی پدید آورد یا علتهای دیگری را پیش پای محققان و خوانندگان قرار دهد. این علت ها چیست؟
خلاصه ماشینی:
"جوان کشور به کار میرفت، استفاده نکرد؛ اما از پیشترها شاه برای مقابله با این حرکت مخالفان، به فکر ایجاد فضای باز سیاسی افتاد واعلام کرد: «ایجاد فضای باز سیاسی مورد تأیید من است به شرطی که موجب فروپاشی رژیم پهلوی نشود»؛ ولی همانطور که خود باور داشت، ناآرامی و آشوب ،اصفهان، شیراز و تهران را فراگرفت و در تحریک کردن مردم به اعتقاد او وقفهای پیش نیامد تا حدی که فاجعه سینما رکس آبادان روی داد.
» او معتقد است که بیتوجهی شاه به مطالب روزنامهها و مطبوعات به سرنگونی او کمک کرد؛زیرا در این زمان، رسانهها مهمترین ابزار سیاسی بودند و جالب اینکه آنها، اغلب مطالب عینی و واقعی را نمینوشتند؛ بلکه آنچه را که میخواستند مینوشتند و به این سان، خود به آفریننده حوادث تبدیل میشدند؛ اما اشرف اشاره نمیکند که چرا در اوج قدرت و نفوذش، از آن برای متقاعد کردن شاه به منظور برخورد با مطبوعات ضد رژیم، استفاده نکرده و تنها به اظهار نظر در این باره آن هم پس از پیروزی انقلاب اسلامی اکتفا کرده است.
به اعتقاد او، زمانی که رادیو مسکو مانند بقیه به شاه حمله میکرد، عدم پذیرش او از طرف برژنف، به معنای شکست سیاسی برای حکومت پهلوی بود؛ لذا از مسائلی از این دست نتیجه میگیرد: هر آنچه در ایران و انقلاب روی داد، کمونیستها در آن دست داشتهاند؛ به هر روی، شاه مانعی جدی در برابر کمونیسم بوده است؛ به همین دلیل، مانع دستیابی روسها به آبهای گرم خلیج فارس- که آرزوی تاریخی آنان را تشکیل میدهد- به شمار میرفت."