چکیده:
در تاریخ 20/9/78 به دعوت گروه حقوق دانشگاه تربیت مدرس و با هماهنگی آقای دکتر
محمد جعفر حبیب زاده معاون پژوهشی وقت دانشکده علوم انسانی، سمیناری تحت
عنوان«دیدگاههای نو در بزهدیدهشناسی»در محل دانشکده علوم انسانی برگزار گردید.سخنران سمینار لیندا سو رحمتیان (Linda sue Rahmatian) L«مدیر برنامههای
یاریرسانی به قربانیان خشونت در خانوادهها»در ایالت فلوریدای امریکا بود که به
کمک همسر خود آقای دکتر علی اکبر رحمتیان، متخصص در جرم شناسی و روانشناسی کیفری،
سخنرانیاش را به زبان انگلیسی ارائه کرد.آقای دکتر روح الله رحمتیان عضو هیأت علمی
گروه فرانسه نیز ترجمه سخنرانی را به طور همزمان از زبان انگلیسی به فارسی برای
حاضران بر عهده داشتند.مطالب آتی خلاصهای از این سخنرانی است.سخنران ضمن معرفی زمینه کاری و تخصص خود سخنانش، را با توضیح پدیده خشونت در
خانواده (domestic violence) Lبا تأکید بر تأثیر خشونت بر بچههای شاهد خشونت
در خانواده آغاز کرد.خانم رحمتیان پروژهای در اینباره در امریکا ارائه کرده که به
تأیید کانون وکلای امریکا رسیده و از آن به عنوان برنامه تعلیمی برای معلمان،
مربیان مدارس، مددکاران اجتماعی و نیروهای اجرایی پلیس استفاده میشود.خانم لینداسو دورنمای تاریخی موضوعی خشونت در خانواده و اقدامات حقوقی درباره آن
را چنین ارائه کرد:-نخستین بار در سال 1401 اولین موضوع مستند در خصوص خشونت در خانوادهها توسط
یک-در سال 1799 یک قاضی انگلیسی به نام ویلیام بلکستون (William
Blacastone) Lاز قوانین انگلستان در خصوص خشونت تفسیری ارائه داد و در آن به
اقدامات تأمینی در قبال خشونت فیزیکی توجه کرد.-در سال 1824 دادگاههای امریکا اعلام داشتند که هیج مردی حق تنبیه همسر خود را
ندارد، حتی با وسیلهای که به اندازه قطر انگشت شست باشد.-در سال 1853 انگلستان اولین قانون را علیه اعمال خشونت در مورد زنان و کودکان
تصویب کرد و به اجرا گذاشت.-در سال 1983 قانون ترمان (Therman) Lدر ایالت کندی کد و امریکا در خصوص
خشونت در خانواده تصویب گردید.خلاصه حادثهای که منجر به تصویب قانون مذکور شد به
شرح زیر است:خانمی به نام تراسی ترمان (Tracy Therman) Lبارها توسط شوهرش مورد ضرب و
شتم قرار میگرفت و دائم از پلیس و دادگاه آن ایالت تقاضای کمک میکرد که امنیت او
را تأمین کنند تا اینکه بعد از حمله وحشیانهای که شوهرش در نزد پلیس علیه او مرتکب
شد قربانی خشونت، یعنی خانم ترمان از پلیس شهر شکایت کرد و نیروهای انظامی را متهم
ساخت که به سبب سهلانگاری از وی به عنوان شهروند دفاع نکردهاند.از این پس قانونی
به نام قانون ترمان تصویب شد که به واسطه آن تمامی واحدهای پلیس در تمام کشور
امریکا موظف به تربیت مربیان و افسران در خصوص برنامههای جلوگیری از خشونت در
خانوادهها شدند و بلافاصله بعد از آن تبصرههایی به این قانون اضافه شد که به نام
قانون 74128 معروف گردید.از دهه 1980، واحدهای پلیس در امریکا شروع به اجرای برنامههای یاریدهی به
قربانیان خشونت در خانواده کردند که این برنامه فقط توسط مردمی که در همان جامعه
زندگی میکنند اجرا میشود.خانم رحمتیان اظهار کرد خردسالانی که امروز شاه خشونت در خانوادههای امریکایی
هستند، فردا برای جامعه امریکا مشکلساز خواهند شد.اغلب اوقات این بچهها در مدرسه
خوب درک نمیشوند و پر دردسر و تنبل محسوب میگردند.تحقیقاتی که در خصوص کودکان شاهد خشونت به عمل آمده نشان میدهد که در امریکا به
طور متوسط بچهها تا قبل از 6 سالگی شاهد 8000 قتل و 000/100 عمل خشونتآمیز دیگر
در تلویزیون هستند.همچنین برآورده شده است که هر سال بیش از 3 میلیون خردسال در
معرض مشاهده خشونت در خانوادهاند و بیش از 40 درصد کودکان عملا خشونت را در
خانوادهها مشاهده میکنند.خانم لیندا سو همچنین با پیچیده خواندن نتایج این پدیده، آمار دقیقی از آثار
منفی شاهد خشونت بودن در خانوادهها به شرح زیر ارائه داد:-به بچهها و محصلین امریکایی تا 6 بار میل به خودکشی دست میدهد.-در امریکا 24 بار احتمال دارد که بچهها مورد سوء استفاده جنسب قرار گیرند.-جوانان امریکایی پس از سن بلوغ 60 بار احتمال دارد که مرتکب رفتارهای مشمول
عنوان بزهشوند.-یک جوان امریکایی با یک سیستم اعتقادی که دائم همراه با خشونت در خانوادهاش
است، رشد پیدا میکند و 87 درصد احتمال دارد که در سنین جوانی پایش به محاکم جنای
کشیده شود.سخنران در ارائه مطالب خود به شرح زیر یک مورد عینی را به عنوان نمونه بیان
کرد:من در حال حاضر بر روی دانشآموز 15 سالهای به نام کوین کار میکنم که چندمین
بار به واسطه اعمال خشونت بار دستگیر شده است.وقتی از این نوجوان خواستم رفتار ذهنی
خود را روی کاغذ بیاورد، دیدم تصویری از مادش را نقاشی کرد و او را زشت ارائه
داد.نکته جالب توجه این بو که این نوجوان در داخل نقاشی خود چاقویی کشیده و آن را
زیر گلوی مادرش قرار داده بود، یعنی دقیقا همانطور که در خانواده از پدر و مادرش
یاد گرفته بود.این نوجوان پدری الکی دارد که دائما مادر کوین را شکنجه روحی و جسمی
میدهد و مادرش نیز در حال حاضر با مرد دیگری زندگی میکند.این نوجوان هیچ تکیهگاه
و مداخله کننده بیرونی برای نجات خود نداشته است و دائما دست به خشونتهای وحشتناک
میزند.در امریکا این نوجوانان روز به روز گرایش بیشتری به سمت باندهای محلی خطرناک
نشان میدهند و باز هم قربانی سوء استفاده دیگران میشوند.خانم لینداسو همچنین با ارائه نتایج تحقیقات روانشناسی بر روی رفتار خردسالانی
که در امریکا به صورت مستقیم در خانواده شاهد خشونت هستند، مطالبی ارائه داد و آثار
منفی خشونت را در کودکان بدین ترتیب ذکر کرد:-اختلال در روحیه مانند افسردگی و احتیاجات عاطفی،-انتخاب خشونت به عنوان تنها راه حل،-گوشهگیری و انزواطلبی،-دست زدن به اعمال تخریبی،-غیر واقعی و تخیلی فکر کردن،-عدم تعادل جسمیو کلامی خصوصا در برخورد دیگران،-مشکل آفرینی در مدرسه،-تمایل به خودکشی.خانم لیندا سو به نظریه جرمشناس معروف«ساترلند»و نیز تئوری«معاشرتهای ترجیحی»او
اشاره کرد که در اثر معروف ساترلند به نام«اصول جرم شناسی»مطرح شده است.بارزترین
یافتههای ساترلند توسط ایشان بدین گونه ارائه شدند:-رفتار جنایی اکتسابی است:تا فردی جنایتی را نیاموزد آن را اختراع نمیکند.-رفتار جنایی در اثر تماس با اشخاص دیگر، بر اثر جریان ارتباطی کسب
میشود.-رفتار جنایی، خصوصا در داخل یک گروه محدود(خانواده، باند، کوچه)که بین آنها
روابط شخصی برقرار است آموخته میشود.-پیدایش و شکلگیری رفتار جنایی از راه اکتسابی مشتمل است بر:الف)آموزش فنون
ارتکاب بزه، ب)جهتیابی انگیزهها، تمایلات محرک، استدلالها و اوضاع و رفتار.-فرد هنگامی بزهکار میشود که تفسیرهای نامساعد درباره اعتبار و احترام قانون بر
تفسیرهای مساعد فایق آید.ترجیح از همین جا پیدا میشود و اصل معاشرت ترجیحی بر همین
نکته استوار است.بعد از پایان سخنرانی، پرسشهایی توسط حاضران مطرح و بدانها پاسخ گفته شده.سپس
دکتر نجفی ابرندآبادی و دکتر حبیبزاده مسائل را در قالب نتیجهگیری برای دانشجویان
مقطع دکتری و فوق لیسانس بیان کردند و آقای دکتر نجفی با ذکر مواردی تطبیقی نقطه
نظرهای خود را برای دانشجویان اظهار داشتند.
خلاصه ماشینی:
"خلاصه حادثهای که منجر به تصویب قانون مذکور شد به شرح زیر است: خانمی به نام تراسی ترمان (Tracy Therman) Lبارها توسط شوهرش مورد ضرب و شتم قرار میگرفت و دائم از پلیس و دادگاه آن ایالت تقاضای کمک میکرد که امنیت او را تأمین کنند تا اینکه بعد از حمله وحشیانهای که شوهرش در نزد پلیس علیه او مرتکب شد قربانی خشونت، یعنی خانم ترمان از پلیس شهر شکایت کرد و نیروهای انظامی را متهم ساخت که به سبب سهلانگاری از وی به عنوان شهروند دفاع نکردهاند.
خانم لینداسو همچنین با ارائه نتایج تحقیقات روانشناسی بر روی رفتار خردسالانی که در امریکا به صورت مستقیم در خانواده شاهد خشونت هستند، مطالبی ارائه داد و آثار منفی خشونت را در کودکان بدین ترتیب ذکر کرد: -اختلال در روحیه مانند افسردگی و احتیاجات عاطفی، -انتخاب خشونت به عنوان تنها راه حل، -گوشهگیری و انزواطلبی، -دست زدن به اعمال تخریبی، -غیر واقعی و تخیلی فکر کردن، -عدم تعادل جسمیو کلامی خصوصا در برخورد دیگران، -مشکل آفرینی در مدرسه، -تمایل به خودکشی."