چکیده:
نامگذاری فرایندی است که طی آن، واحدهای سیاسی کشور با توجه به مؤلفههای طبیعی،
اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و سیاسی بر روی نقشه سیاسی کشور شناسایی میگردند.نامگذاری واحدهای سیاسی از یک طرف از مجموعه عواملی متأثر میگردد که در فضای
کلان ملی عمل میکنند و تحت عنوان«شاخصهای ملی»از آنها نامبرده میشود و از طرف
دیگر متأثر از عواملی است که در سطوح منطقهای و محلی عمل کرده، میتوانند تحت
عنوان«عوامل زمینهساز» طبقهبندی گردند.پارادایم عوامل زمینهساز که عمدتا در سطوح محلی و منطقهای دارای آثار تعیین
کنندهاند، هم میتوانند بعنوان شاخصهایی مکمل در راستای حفظ وحدت ملی ایفای نقش
کنند، هم در تضعیف آثار شاخصهای ملی در راستای کاهش وحدت ملی و ایجاد علقههای محلی
و تقویت کانونای بحرانی مؤثر واقع شوند.ب شدت و ضعف تأثیرات شاخصهای ملی و محلی
متأثر از عواملی است که در این مقاله در یک مطالعه تاریخی به تحلیل آنها خواهیم
پرداخت که دو دسته از عوامل را در برمیگیرد:1)عواملی که توانستهاند ضمن شناسایی
واحدهای سیاسی به حفظ وحدت ملی کمک کنند، 2)عواملی که در یک سیر تاریخی به کاهش
علقههای ملی از طریق نامگذاری واحدهای سیاسی منجر شدهاند.
خلاصه ماشینی:
"مجددا در کمتر از یک ماه بعد در مورخ 18/3/58 طی بخشنامه دیگری از استانها درخواست گردید که در خصوص تغییر نام واحدهای سیاسی-اداری اقدام کنند[20]که به دنبال این دو بخشنامه، اسامی تعداد 183 واحد سیاسی-اداری که به طور مستقیم واحدهایی بودند که از نام خاندان پهلوی در نامگذاری آنها استفاده شده بود دستخوش تغییر گردیدند.
به منظور برقراری این ارتباط، شناسایی واحدهای سیاسی-اداری در داخل مرزهای ملی یک کشور باید با استفاده از شاخصهایی صورت گیرد که وحدت سرزمینی را تضمین کرده، به هویتهای فرهنگی، تاریخی و روابط اجتماعی توجه کند و با توجه به اینکه نام هر واحد سیاسی-اداری در حکم شناسنامه ساکنان آن واحد قلمداد میشود باید توسط ساکنان به رسمیت شناخته شود که در این صورت، هر چه این نام با زبان و فرهنگ و تاریخ منطقه تجانس بیشتری داشته باشد، برقراری ارتباط با حاکمیت را تسهیل خواهد کرد و هرچه نام با توجه به شرایط زمانی بیشتر دستخوش تغییر و تحول گردد، به گونهای که نتوان برای آن ریشه و پایهای را در فرهنگ و تاریخ منطقه شناسایی نمود، برقراری ارتباط را دچار مشکل نموده و منجر به کاهش ارتباط معنادار مردم و حکومت خواهد شد.
با توجه به بررسی روند تغییر نامهای صورت گرفته در مقاطع چهارگانه در ایران، ملاحظه میشود که به رغم اطلاق نامهای مبتنی بر شعارهای انقلاب اسلامی بر واحدهای سیاسی-اداری در مقاطع اول و دوم، در مقاطع سوم و چهارم مجددا درخواست بازگشت به نام قبلی مطرح گردیده و بعضا قبل از ورود به این مقاطع نیز درخواست اطلاق نام قبلی بر واحد سیاسی-اداری مطرح شده است که به عنوان نمونه به تغییر نام استان کرمانشاه به باختران و مجددا تبدیل آن به کرمانشاه اشاره کرد."