چکیده:
در حالیکه انسان دوره جدید در غرب با توسعه حیات تکنولوژیک خود بر قلمرو تصرفاتش می افزاید‘ به همان نسبت فزونی و توسعه سیطره‘ دچار بحران فرهنگی است. این بحران اکنون بیش از غرب جهان سوم را تهدید می کند و رفع آن جز با تحقق هویت فرهنگی حاصل نخواهد شد. هویتی که با رجوع به اصل و تجدید عهد تکوین می یابد و انقلاب اسلامی جلوه ای از این تجدید عهد است.
خلاصه ماشینی:
"از اینجا آنچه به عنوان یکی از مهمترین ویژگیهای انسان دوره جدید مطرح میشود خصیصه تحرک فکری، اجتماعی و جغرافیایی او است که میبایست به مثابه اصلی بنیادی در بررسیهای فرهنگی مدنظر قرار گیرد.
در هرحال به نسبتی که بر قدرت مادی انسان افزوده میشود به همان نسبت نیز بحران هویت فرهنگی به عنوان حادترین مسئله کنونی بشر، بر جهان غلبه میکند و هرچه بر توسعهطلبی مادی آدمی از طریق سلطه بر طبیعت و بهرهوری از آن افزوده میشود،(1)- NREDOM TSOP درحل مشکلات و معضلات روابط انسانی عاجزتر میگردد.
برهمین اساس، ویژگی فرهنگی در مقام عامل تحرک اجتماعی، در یک جامعه در مفهوم مقاومت، و گاهی تائید و تاکید عمل کرده وبه صورت سمبل یک مبارزه منفی و یا طلب حریت و آزادی سیاسی-فرهنگی تجلی مینماید در کشورهای جهان سوم، تائید و تاکید هویت فرهنگی، اساسا منطبق برلحظه رویارویی با روابط اجتماعی استعماری به نیت حذف آن است.
در حال حاضر اکثریت پژوهشگران و محققین علوم جدید و مدیران دولتی و بخش خصوصی کشورهای جهان سوم در نظام آموزشی غرب تربیت شدهاند، هرچند اراده آنان متوجه تفاوتهای فرهنگی خویش با تمدن غرب باشد، تبلور اندیشه و ضمیر ناخودآگاه آنان نمیتواند از روح تمدن و فرهنگ اروپایی و آموزشهای آنان متأثر نباشد.
از اینجا همواره هریک از مباحث علوم جدید، یک نظام ارزشی و ایدهال منطبق بر ساحت فکری آن علم متجلی میگردد که بطور ناخودآگاه رابطهای همآهنگ بینعلومو نظام ارزشی ایدهآل برقرار میکند و همراه با تفکر توسعه اقتصادی و اجتماعیو سلطهمداری استقرار مییابد، و تبیین عقلایی و منطقی آن نیز اساس ملاکهایعلمی و عینیتفکر پوزیتیویستی 1 و نوپوزیتیویستی 2 مطرح میگردد."