خلاصه ماشینی:
"8 همان گونه که قرآن پیوسته به بیان کلی حقایق میپردازد، در این فراز از داستان هم، به ترسیم جزئیات واقعه نمیپردازد، اما این گونه استنباط میشود که پس از آن که یوسف در چاه افتاد، گویا ترنم دلانگیز و خوشایندی که از الهام خداوند سرچشمه میگیرد، وجودش را احاطه میکند ولحظاتی با پروردگار خود به نجوا میپردازد.
از فحوای آیات قرآن در این فصل و مقاومت یوسف در برابر خواستههای آلودهی همسر عزیز میتوان به آسانی نتیجه گرفت که تسلط بر غریزهی جنسی امکان پذیر است و بزرگترین عبرتی که میتوان در اینجا به دست آورد، الگو و اسوه بودن یوسف، به عنوان جوانی که در اوج طغیان شهوت قرار گرفته است اما با اتکال به قدرت خداوند و بهرهمندی از تربیت نبوی به راحتی در برابر خواستهی شیطانی او مقاومت میکند.
قرآن کریم (یوسف/30) این صحنه را بدین گونه ترسیم میکند: «و [دستهای از] زنان در شهر گفتند زن عزیز از غلام خود کام خواسته و سخت خاطرخواه او شده است به راستی ما او را در گمراهی آشکاری میبینیم.
به هر حال برادران یوسف، به توصیه پدر برای بار سوم راهی سرزمین مصر میشوند، اما این سفر گویا سفری مخاطرهآمیز است که در نهایت منجر به شناسایی یوسف و بازشدن گره از حقایقی میشود، که در حدود چهل سال در پردهی کتمان قرار داشته است.
همان طور که مشاهده میشود در این صحنه، داستان چهرهای عاطفی به خود گرفته، گویا مجرمانی که معترف به جرم خود هستند در برابر قاضی عادل، اما رئوف و مهربان قرار گرفتهاند که امید عفو سراسر وجود آنان را به تسخیر خود در آورده است."