خلاصه ماشینی:
"استراتژیهای شفاف توسعهاقتصادی کشور که به برنامههای عملی قابل اجرا تبدیل شده باشندبر کدامیک از بخشهای مزیتآفرین تمرکز دارند؟آیا این استراتژیهادر راستای سند چشمانداز ملی طراحی شدهاند؟چه ساختارهایسیاسی-اقتصادی-اجتماعیای در جامعه ما وجود دارد که دیدگاهنفتی را بر اقتصاد کشورمان غالب کرده است؟چه ساختارهایسیاسی-اقتصادی معیوبی در مدیریت کلان کشورمان وجود داردکه به خاطر وجود آنها وقتی قیمت جهانی نفت به بشکهای حدود 140دلار میرسد مشکل تورم داریم و زمانی که به حدود 30 دلار میرسدبا چالش رکود روبرو هستیم؟ریشه زیرساختهای معیوب چیست؟با توجه به این که کمترین نرخ بازگشت سرمایه در جهان،متعلق بهبخش کشاورزی با 4 تا 12 درصد و بیشترین نرخ بازگشت سرمایهمتعلق به بخش تحقیق و توسعه با 3000 درصد است و بخش صنعت،فناوریهای پیشرفته،امور نظامی،امور سیاسی(کشورگشایی)وقاچاق مواد مخدر به ترتیب با:15،40،50،100 و 300 درصد بازگشتسرمایه در ردههای بعدی قرار دارند،زیرساختهای سیاسی وفرآیندهای رشد اقتصادی کشور چگونه بایستی باز مهندسی شوندتا شرایط سرمایهگذاران داخلی و خارجی تسهیل شود؟عواملبازدارنده فرهنگی برای رشد و توسعه اقتصادی کشورمان کدامند؟چه ناهمخوانی بین 5 مولفه یاد شده بالا در کشورمان وجود دارد کهبه خاطر رفع این ناهمخوانیها بایستی اقتصاد کشور متحول شود؟اقدامات استراتژیک برای رفع این ناهمخوانیها کدامند؟به نظر میرسددستاندرکاران توسعه پایدار و طرح تحول اقتصادی کشور برایپاسخ به پرسشهای مطرح شده،بایستی 3 فعالیت اساسی را بطورهمزمان در دستور کار خود قرار دهند:1)مطالعه ساختار تحولاتاجتماعی و سیاسی ایران از 500 سال پیش(دوران صفویه)به بعد؛2)بررسی چرایی و چگونگی شکلگیری پایههای توسعه وابستگی به نفتدرایران از دوران پهلوی اول؛3)مطالعات تطبیقی بسیار عمیق درباره مدلهای توسعهای کشورهای نوظهور در عرصه تحولات اقتصادیو جهانی همچون:ترکیه،کره و مالزی و بومیسازی این مدلها،لازمبه یادآوریست،یکی از علل موفقیت دو کشور«مسلمان»ترکیه و مالزیدر حوزه اقتصاد،سرمایهگذاری بر روی صنعت بسیار پرارزشگردشگری است که پس از صنایع نفت و خودرو،پردرآمدترین بخشاقتصادی دنیاست."