خلاصه ماشینی:
"مجله اقتصادی-ماهنامه بررسی مسائل و سیاستهای اقتصادی شمارههای 18 و 28،مرداد و شهریور 7831،صفحات 621-121 اقتصاد نئوکلاسیک1 روی وینتراب2 مترجم:دکتر سید حسین میرجلیلی* اقتصاددانان به طور علنی با یکدیگر مخالفت میکنند،میزان این مخالفت در حدی است که گاهی مورد تمسخر قرار میگیرند.
Roy Weintraub,"Neoclassical Economics",In The Cancise Encyclopedia of Economics, Edited by David Henderson,Liberty Fund Inc.
چارچوب اقتصاد نئوکلاسیک چنین خلاصه شده است:خریداران تلاش میکنند تا نفعشان از به دست آوردن کالاها را به حداکثر برسانند و این کار را با افزایش خریدهای خود از یک کالا تا جایی انجام میدهند که آنچه آنها از یک واحد اضافه به دست میآورند با آنچه آنها باید از آن صرفنظر کنند تا آن را به دست آورند،موازنه شود.
اما تا آنجا که این مکاتب،اجزای سازنده اصلی (مرکزی)2اقتصاد نئوکلاسیک را رد میکنند-مانند مکتب اتریشی که بهینهسازی را رد میکند- آنها از دیدگاه اقتصاددانان نئوکلاسیک جریان اصلی،به عنوان مدافعان علتهای مفقود شده یا به عنوان آدمهای عجیب و غریب،منتقدان گمراه3و افراد غیر عادی ضد علمی4،به حساب آمدهاند.
آنچه موضع پساکینزی شد،آن بود که توزیع درآمد با تفاوت قدرت میان کارگران و سرمایهداران،بهتر توضیح داده شده است در حالی که توضیح نئوکلاسیکی،از یک نظریه بازار برای قیمت عوامل حاصل میشد.
اینکه آیا این پیوند توسط مارجینالیستهای اولیه طرحریزی شده بود یا به بیان دقیقتر،یک ویژگی موفقیت عمومی خود علم تجربی بود،اهمیت کمتری از پیامدهای آن پیوند دارد چون مادامی که اقتصاد نئوکلاسیک با اقتصاد علمی پیوند خورده است،به چالش کشیدن رویکرد نئوکلاسیک،به چالش کشیدن علم و پیشرفت و مدرنیته خواهد بود.
قواعد گسترش نظریه و ارزیابی در اقتصاد نئوکلاسیکی روشن هستند و این وضوح،برای جامعهء اقتصاددانان بسیار مفید است."