خلاصه ماشینی:
بهنوعی میتوان گفت سراسر داستان آخرین دلقک در یک مکان واحد و یک صحنه ثابت شکل میگیرد و تنها آدمهای فرعی آن از اتاق درباری خارج و یا وارد میشوند و دو شخصیت اصلی دلقک و پادشاه همواره در صحنه حضور دارند تا صحنههای تراژیک و کمیک آن را پدید آورده و باورپذیر سازند اما یکی از مهمترین صحنهپردازیهای این اثر زمانی است که شاه پشت به تماشاگر از پنجره کاخ خود رو به مردم میکند و با آنان سخن میگوید تا از حس ناامیدی آنان بکاهد و به ظاهر با آنان همدردی کند و موجب فروخوردگی خشم آنان از ستمدیدگی،گرسنگی و زخمدیدگیشان شود.
با اینهمه نیز باید یادآور شد نمایشنامه آخرین دلقک مفاهیم فلسفی دیگری را در خود دارد که نشان از تسلط نویسنده بر آدمهای اثرش دارد و بدین صورت نویسنده بسیاری از حرفها و مطالبی که قرار است خود بگوید،از زبان شخصیتهای اثرش به مخاطب منتقل میکند.