چکیده:
مسالهی شناخت یا معرفت در مقایسه با سایر مباحث فلسفی از اهمیت بسزایی برخوردار است با عنایت به ضرورت تلاش عقلی و فسلفی برای حل مسائل مربوط به شناخت هستی و با توجه به جایگاه ویژه ی مسالهی حمل در شناخت عقلانی انسان نسبت به جهان خارج،حمل یکی از مسائل مهم انتولوژی در فسلفه بشمار میآید.زیرا حمل به معنای این همانی در''استی‘‘و''هستی‘‘است و ما به وسیله حمل است که رابط ی میان ذهن و عین و عدم و معلوم و موضوع و محمول را تبیین مینماییم. این موضوع در حوزهی فلسفه نظری کانت و در قسمت تحلیل استعلایی و در بخش تقسیم احکام و قضایا مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
متافیبزیک معرفت شناسانه،عبارت از پرداختن به شرایط ذهن برای امکان حصول معرفت به نحو اعم است و سؤال اساسی این است که ما برای شناختن جهان محتاج چه سرمایههایی هستیم؟ ارزش و اعتبار معرفت ما تا چه اندازه است؟و چه نسبتی بین معرفت ما و خارج برقرار است؟ از آن جهت که معرفت بر''حکم‘‘استوار است و در حکم احتمال صدق و کذب وجود دارد-در صورتی که تصورات معرفت حقیقی نیستند و همچنین احتمال صدق و کذب هم در آنها داده نمیشود-لذا لازم است که احکام که علوم،مبتنی بر آنهاست و هم چنین خواص و طریقهء تألیف آنها را بیابیم72و با همین بررسی است که میتوانیم مسأله حمل را بخوبی حل نمائیم.
15 پیش از آن که به ذکر پاسخهایی،که به ایرادات فوق داده شده است بپردازیم، متذکر میشویم اگر قرار باشد که تمایز بین احکام تحلیلی و ترکیبی دلخواهی باشد،در این صورت عملا این تقسیمبندی قضایا یا احکام،هرگونه کارآیی خود را نسبت به مباحث فلسفی و علمی از دست خواهد داد؛یعنی هر اندازه که کانت در فواید قضایای ترکیبی پیشین سخن بگوید،همین که میخواهد بگوید فلان حکم ریاضی،ترکیبی پیشینی است،کس دیگری میتواند ادعا کند که اگر آن قضیه ریاضی با معنای وسیع تری در نظر گرفته شود حکم مربوط به آن در زمرهی احکام تحلیلی خواهد بود و خلاصه هیچ معیاری برای مفید بودن تقسیمبندی در کار نخواهد بود.
پروفسور کورنر معتقد است که ایراد اساسیتری نیز میتوان بر قبول حکم ترکیبی پیشین وارد کرد یعنی این ادعا که هیچ حکمی ممکن نیست در عین حال هم پیشین باشد و هم ترکیبی.