خلاصه ماشینی:
"من فرض میکنم که قوانین پایهای محتملند و نشان خواهم داد که بعضی قوانین غیر جریی،پسینس و غیر پایه ممکن است ضروری باشد در صورتی که مثالهای نقضی،در هر جهان ممکنی برای آنها وجود نواشته باشد.
در عین حال با اینکه استدلال میکنم حتی اگر نظریهای قدیمی که قوانین پایهای محتملالوقوع هستند درست باشد، بهضی قوانین غیر پایهای ممکن است ضروری باشد،به عنوان پیامدی از جرئیات راهی که آنها بر مبنای قوانین پایه رخ میدهند.
نکته قابل توجه آن است که در این مورد بعضی قوانین سطح پایین برای نگهداری سطح قوانین بالاتر کفایت میکند ولی ضرورت وجود ماده خود را در آن قانون درگیر می کند.
این رویکرد با به کار بردن فرضهای زیر لحاظ میشود: a)ضرورتانگاری کریپکی درباره ساختمان b)فرضهای تجربی(1)-(2) وقتی ما استدلالی برای قضایای پسینی،جهت نتیجه داریم که بسیاری از قوانین طبیعت ضروری هستند،این نمیتواند مسئلهای پیشینی باشد که همه آنها شرطی یا محتملالوقوع هستند.
به علاوه به لحاظ تجربی ممکن است،مهمترین قوانین غیر پایهای طبیعت ضروری باشد و من فکر میکنم که در برخی وجوه ویژه،مانند نمک در آب حل میشود،میتوانیم بدانیم که قانون ضروری است،از آنجایی که واقعیتهای پسینی مناسب و مربوط برای ما شناخته شده است.
این میتواند چنین حسی بسازد که اگر برای دو جهان در داشتن قوانینی که پوشش میدهند انواع هستومندها ممکن باشد ولی در حالت کوچکی مثل معجزه کوچک لوییس متفاوت هستند.
به عنوان یک نظریه به طور وضوح،صدق ادعای اصلی این مقاله مستلزم آن است که1)یک پیشینی وجود ندارد که همه قوانین سازگار هستند."