چکیده:
حاجی آقا نوشته صادق هدایت(چاپ اول، 1324 ش)رمانی است در دو سطح با عناصر خاص که
تحول استبداد رضاشاهی به استبداد پنهان پس از فرار وی را به شکل خاصی افشا
میکند.در این مقاله ضمن تحلیل فرم و محتوای رمان، آرای منتقدان را نیز نقد
میکنیم.در تحلیل فرم با استناد به عناصر موجود، نشان میدهیم که این اثر در شکل
رمان ارائه شده است، اما شرایطی دارد که میتواند به آسانی به نمایش در آید.
خاصیتهای موجود که منتقدان را رهزنی کردهاند و سطوح حقیقی و تمثیلی را نشان
میدهیم.در تحلیل محتوا شخصیتها، زبان و عناصر مربوط به آنها را نقد و بررسی
میکنیم.
خلاصه ماشینی:
"با همه اینها نویسنده به جای اهانت، به دیده ترحم به توده مینگرد و بیداری آنان را ضروری تلقی میکند و با ایجاد امکانات تحول فرم رمان به فرم نمایش نامه و انتخاب لحن تند و زبان طنز نیشدار و استهزا آمیز و درشت نمایی مشکلات حاصل از ستمگری طبقات حاکم، مردم را به برخی مسایل سست کننده ارکان حیات معقول وقوف میدهد{O10O}به تصویر صفحه مراجعه شوددر زیست بدوی و عقب مانده جامعه، به اعتقاد نویسنده، مقصر کسانی هستد که امور سیاسی، اقتصادی و اعتقادی مردم به نحوی به تدابیر، اعمال و تبلیغات آنان وابسته است و طنز و نقد اصلی کتاب خطاها، خیانتها، تقلبها، دروغها، تزویرها و کلاه برداریها آنان را باز مینماید(ص 48).
از جمله به موارد زیر اشاره میکنیم:رفتارهای غیر انسانی با زنان میکند که از مرده و مطلقه و زنده هفده تن در بند حرمسرا او بودهاند و هستند(صص 17، 41 و 59)؛چشمانش در پیزنان محل میدود، اما ادعای معتمدی محل میکند(صص 42-43 و 16)؛توده مردم را به دو دسته تقسیم میکند که دستهای مسحتق کشتنند، که باید کشت و دستهای مستحق کتک و توهینند که باید مانند فیل چوب بر سرشان زد(صص 9-12 و 15)؛کشتن هزار نفر برای تثبیت موقیعتی که به نفع اوست، رواست (ص 96)؛هیتلر باید همه روسها را بکشد که چشم به مال وی دوختهاند(ص 69)؛سگ را بر آدمی زاده درویش ترجیح میدهد(ص 98)؛مردم جامعه را احمق و مطیع میخواهد و دوست و دشمن را وسیلهس انباشتن مال میداند(صص 95، 52 و 16)؛نفاقش تاجایی است که تملق زن فاسقش را میگوید(ص 60)؛در زمان رضاشاه مداح اوست و زیر پوشش شعار خدمت به این«قائد عظیم الشأن»مقاصد دیکتاتوری و مالاندوزی خود را از راههای مذموم مختلف دنبال میکند و پس از فرار او هتاک او میشود و از مردم بتی می سازد و با شعار خدمت به مردم و میهن و حمایت از دموکراسی، پایههای استبداد نوین را مستحکم میکند و تحت عنوان «وظیفه اجتماعی»هر روز بر قیمت اجناس میافزاید تا در آمد مستغلاتش سر بر آسمان زند (صص 63، 60، 27، 51-55)."