چکیده:
گرچه مفهوم خیر از مفاهیم بدیهی در معارف بشری است، لکن شناخت حقیقت و مصادیق عینی آن نیازمند تأمل و ژرف بینی است. نگارنده در این مقاله کوشیده است با تکیه بر قرآن و حکمت، حقیقت خیر به ویژه مصادیق آن را معرفی کند.
خلاصه ماشینی:
"در اینجا سئوال این است که آنچه که کمال یا تأمین کننده کمال شیء است، چیست و در خصوص انسان کدام فعل او مصداق خیر و تأمینکننده کمال یا سعادت و نیکبختی او و رساننده او به خیر اعلی است؟ انسانها با الهام از عقل و خرد خویش، خوبی و خیر بودن پارهای از امور را ادراک می کنند و در خیر بودن و حسن پارهای از امور اتفاق نظر دارند و براین مبنا افراد ملل و مذاهب مختلف با هم مراوده ومعامله دارند؛ مثلا همه، عدل، وفای به عهد، امانتداری، احسان به فقیر را خوب و نیکو میشمارند و در مقابل، ظلم، عهد شکنی، خیانت در امانت، قتل نفس محترم را بد و زشت میدانند؛اما در انسان قوای دیگری هم مثل قوه وهم، غضب و شهوت هم فعالاند29و هر یک میخواهند عنان نفس را در دست داشته باشند و خیریت هر قوه نسبت به قوای دیگر متفاوت است؛ به این معنا که خیر عقل در علم و حکمت و امر به افعال پسندیده و نهی از زشتیهاست؛ اما خیر قوه غضب در تسلط بر غیر و درندگی و خیر شهوت در رسیدن به لذات جنسی و خوردن و آشامیدن از هر راهی و حرص بر این امور و خیر قوه واهمه در مکر و رسیدن به مقاصد خود به هر نحو ممکن است و انسانها بر حسب تسلط هر یک از قوا بر آنها به اصناف مختلف تقسیم میشوند؛ از این رو آرای مختلف در باب مصادیق خیر و شر پدید میآید و حتی فلسفهها و مکتبهای فکری متفاوت ظهور می کند تا جایی که برخی فیلسوفان مثل جرمی بنتام فلسفه خودش را چه در عالم اخلاق و چه در عالم سیاست بر رنج و خوشی مبتنی می کند و میگوید: باید عملی انجام داد که خوشی حاصل از آن بیشتر و بادوامتر و مؤثرتر و شامل حال اغلب افراد جامعه باشد."