خلاصه ماشینی:
">منشأ اجتماعی و آموزههای اصلاحات گورباچف جامعهشناسی یک تغییر سیاسی امید فرهنگ مقدمه گورباچف،یلتسین،شوارنادزه و دهها و صدها فرد بینام و نشانی که وسائل صعود این افراد را به رهبری حزب بلشویک،فراهم آوردند تا بازسازی اقتصادی و سیاسی کشور شوروی ممکن گردد از کجا آمدهاند؟و به همراه آنان میلیونها نفر که به نام آزادی و دموکراسی بنای طولانیترین نظام استبدادی دنیای مدرن را به لرزه درآوردند حاصل کدام جامعه میباشند؟اگر درست است که هفتاد سال استبداد کمونیستی،جامعهای راکد و مردمانی بیتحرک و بیمیل و اراده را تربیت کرد که مطیع هیئت حاکمه و هراسان از او بودند،پس این سیل جمعیت که با چهرههای گشوده و عزمی راسخ دیرپاترین حکومت استبدادی قرن بیستم را به مبارزه طلبید و عاقبت او را به خاک نشاند،در چه جامعهای تربیت شده بود؟و بالعکس اگر بپذیریم که این باتلاق اندیشه توانسته است میلیونها گل را در درون خود بشکفاند،چرا مردمی که با وجود تحمل هفتاد سال استبداد کوچکترین اثری در کینخواهی از هیئت حاکمه،در آنها دیده نشد،نمیتوانند دموکراسی مدرنی را که شایستهء آن هستند پی بریزند؟ اکثر نوشتههایی که به موضوع اصلاحات سیاسی و اقتصادی گورباچف پرداختهاند،روی کار آمدناو را نتیجهء نارسائیهای اقتصادی و اجتماعی حکومت شوروی دانستهاند.
اگر این ارزیابی صحیح باشد،چگونه این زمینهء مساعد، موفقیت سریع جنبش را به همراه نداشت؟اگر درست است که اصلاحات گورباچف با اتکا بر (به تصویر صفحه مراجعه شود) پیشرفتهترین و تحصیلکردهترین اقشار جامعه بوقوع پیوست،چرا این نخبگان در استقرار نظام سیاسی مطلوب خود،عاجزند؟آنجا که این ناتوانی به مشکلات ناشی از اقتصاد نابسامان شوروی مربوط میشود،مسئله قابل فهم است."