خلاصه ماشینی:
"کتاب عرفان پس از مدرنیته آنگونه که از نامش برمیآید از منظری پسامدرن به عارف،عرفان و تجربه عرفانی مینگرد؛اقتضاء این منظر نفی رویداد تجربه در عالم واقع(که به گونهای ضد واقعگرایی نامیده میشود)و تحویل آن به امری ثانوی،در کانون زبان است.
متن عرفانی و دینی کانون ساخت و فهم تجربه است؛تجربهای از جهان و امر متعالی که باید براساس ساختار زبانی ما توصیفپذیر و قابل فهم باشد.
اما عارف این ساخت راستکیشی را درهم میشکند و راه برای نیل به سعادت شخصی بدون استعانت از/وابستگی به دستگاه و تشکیلات سنتی هموار میکند،که البته این اقدام بیپاسخ نمیماند:تهمت،اهانت و در برخی موارد شکنجه و تعقیب عرفا در سنتهای دینی بزرگ مسیحیت،یهودیت و...
در این سنتها نیل به سعادت شخصی بدون کمک معبد و متخصصان دین امکانپذیر (به تصویر صفحه مراجعه شود) دان کیوپیت است.
نویسنده در این کتاب بر آن است که بیان کند که چگونه عرفان ثانویت در بطن سنت قدیمیتر وجود دارد،اما اشکال این سنت اشکالی ادبی است؛به این معنا که به زبان بازمیگردد.
این تناقض سنت دینهای غربی در امر تجربه عرفانی را مدتها پیش سنتهای شرقی خاصه سنت بودایی حل کردهاند؛آنها پی بردهاند که مفهوم حقیقی که ورای کلام و گفتار باشد،متناقضنماتر از آن است که بتوان آن را به نحوی منجسم و سازگار بیان کرد.
طبیعتگرایی دینی مدرن که با اسپینوزا آغاز میشود،حاکی از این است که در تجربه عرفانی سفر به ورای جهان فعلی وجود ندارد.
اما نویسنده کتاب حاضر این نظر را نمیپذیرد و بر آن است تجربهای خارج از زبان و مقدم بر آن وجود ندارد."