خلاصه ماشینی:
شعر زیر را وی برای کتاب بازتاب بودا در ایران و اسلام ساخت: امینا در کتاب خویشتن داد سخن دادی کتاب تازهی خود را برای من فرستادی منابع در کتابت آبرومند است و میدانم چه مایه بهر تألیفات خود در زحمت افتادی دربارهی بیژن ترقی سخن بسیار میتوان گفت و نوشت.
مجید مژدهی در سوک او ساخته است: آتش مانده به جا از کاروان،خاموش شد پیکر بیجان«بیژن»این زمان بر دوش شد خرمن دلهای یاران ادب آتش گرفت شمع بزم انجمنهای ادب خاموش شد ساغری از ساقی میخانهی هستی گرفت میزده از میکده بازآمد و مدهوش شد دعوت حق را پذیرا گشت با دانا دلی از غم هجرش هر آن صاحب دلی پرجوش شد روح پاکش پرکشان چون شهپری بر سوی دوست در میان خیل مردم پیکرش گلپوش شد کاروانش میرود از پیش و یارانش ز پی کودک فکر زمان حیران و بازیگوش شد بعد او این پرچم شعرش که میگیرد به دست؟ شعر نابش،تا چنین آویزهی هر گوش شد ترک یاران را نکرد این شاعر والاتبار زودتر از دیگران با خاک هم آغوش شد (به تصویر صفحه مراجعه شود) از راست:پرفسور سید حسن امین(سردبیر حافظ)_بیژن ترقی(شاعر)_عبد الکریم جعفری(ناشر و موسس انتشارات امیر کبیر) ب.
احمد ترابی زاده شعر زیر را در سوگ بیژن ترقی ساخته و توسط فریدون ضرغامی(اسود)به ما فرستاده است.