چکیده:
لیلی الأخیلیه از بزرگترین شاعران زن دورهء اموی است.اگرچه وی قسمتی از زندگی خود را در دورهء راشدی و قسمتی دیگر را در دورهء اموی سپری کرده است،اما بیشتر اخبار و اشعار به جای مانده از او مربوط به دورهء اموی است.الأخیلیه شاعری مخضرم و عذری است که بیشتر اشعار دیوانش را در مدح و رثای دلباختهء خود،توبة بن حمیر خفاجی،سروده است؛کسی که تا پایان زندگیاش به او وفادار ماند،بیآنکه از چارچوب قوانین شریعت اسلامی خارج شود. در هر حال،لیلی شاعری توانا و شعرش،شعری با معانی ژرف و اسلوبی استوار است.او در بیشتر موضوعات شعری طبعآزمایی کرده است.سبک شعری لیلی به شیوهء جاهلی است،ولی گاهی از معانی و الفاظ اسلامی نیز در شعرش بهره جسته است.
خلاصه ماشینی:
لیلی شاعری عذری و مخضرم است؛یعنی قسمتی از زندگیاش را در عصر صدر اسلام و قسمتی را هم در عصر اموی سپری کرده است؛اما بیشتر دوران حیات او در زمان امویان سپری شده و بیشترین اخبار او در کتابهای ادبی مربوط به همین مرحله است.
به ویژه در اشعاری که در آنها از برخی اصطلاحات و کلمات دینی بهره گرفته(که پیش از اسلام در شعر معمول نبود)و این هم نتیجهء تأثیری است که تعالیم اسلامی بر او داشته است؛مانند اشعاری که در مدح خلیفهء سوم،عثمان بن عفّان و نیز حجّاج بن یوسف ثقفی سروده است؛اما گاهی هم به طریق شاعران جاهلی رفته و از الفاظی خشن و مشکل استفاده کرده؛مخصوصا در قصیدهای که رد رثای توبه سروده است،با مطلع: نظرت و رکن من ذقانین دونه مفاوز حوضی،أی نظرة ناظر <<کاملا با دقت نگریستم،در حالی که قسمتی از دو کوه ذقانین و در مقابل آن بیابانهای منطقهء حوضی پیدا بود>>.
لیلی در این قصیده از شیوهء قصاید جاهلی پیروی کرده است؛زیرا مانند آنها به گریه و زاری بر مرده و نیز برشمردن ویژگیهای برجسته و فضایل او پرداخته است.
میتوان گفت یکی از مهمترین علتهایی که قدرت او را در مدح دوچندان کرده است،جایگاه او در میان قومش و نیز جایگاه قبیلهاش در میان اعراب و لیلی گاهی در اشعارش فخر را با مدح در هم آمیخته است؛مانند زمانی که مروان بن عبد الملک را مدح کرده است.
لیلی گاهی در اشعارش فخر را با مدح در هم آمیخته است؛مانند زمانی که مروان بن عبد الملک در مدح کرده است.