چکیده:
در تحلیلهای کاربردی اقتصاد خرد، نحوه تصمیمگیری بنگاهها بهمنظور تعیین مکان فعالیت تولیدی، یکی از مسائل حائز اهمیت است. از سوی دیگر، با توجه به نبود اطلاعات کامل در محیط واقعی اقتصاد و کمبود منابع تولید، بررسی میزان مزیت مناطق مختلف کشور در خصوص انواع فعالیتهای تولیدی به منظور جهتدهی و تشویق فعالیتهای بخش خصوصی و بهبود تخصیص منابع از اهمیت خاصی برخوردار است. بدین جهت و به لحاظ نظری و کاربردی، دو مساله اساسی قابل طرح است. اول، با توجه به گستره وسیع نظریات مطرحشده در این حوزه و تاکید هریک از این نظریهها بر جنبهای از مساله (هزینههای تولید، دسترسی به امکانات و جز اینها)، چگونه میتوان یک مبنای نظری جامع برای تحلیلهای کاربردی مزیت سنجی فراهم نمود؟ دوم، با توجه به این مبنای نظری جامع، در خصوص اقتصاد ایران میزان مزیت استانهای کشور برای توسعه فعالیتهای مختلف تولیدی چگونه است؟ در این پژوهش، با هدف پاسخگویی به این پرسشها، ابتدا به بررسی نظری و تحلیل محتوای نظریههای مزیتسنجی پرداخته و تلاشنمودهایم یک چارچوب نظری جامع ارائه نماییم. در ادامه و در پاسخ به پرسش دوم و با توجه به تاکید الگوی جامع بر تاثیر معیارهای متعدد در تعیین درجه مزیت و انتخاب محل مناسب، روش تصمیمگیری چند معیاره به عنوان روش منتخب و تکنیکهای تاکسونومی عددی وزنی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی به عنوان تکنیکهای منتخب را مورد بررسی و تحلیل قرار دادهایم. در بخش کاربردی، با تعیین عوامل 25 گانه موثر بر مزیتسنجی 33 بخش تولیدی در 30 استان کشور و با تعیین ضریب اهمیت هر عامل در خصوص هر فعالیت تولیدی، میزان مزیت استانهای مختلف کشور برای هریک از 33 بخش تولیدی را با استفاده از دو تکنیک مورد نظر محاسبهکرده و مورد تحلیل قرار دادهایم. میانگین ضریب همبستگی نتایج در دو روش، 87/0 به دستآمد که نشاندهنده قابلیت بالای جانشینی دو تکنیک تاکسونومی عددی وزنی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در تحلیلهای مزیتسنجی است.
In empirical microeconomics analysis، the decision making pattern of firms for the site location is very important. Additionally، regarding the lack of information in real economic situation and because of the shortage in resources، analysis of advantageous level of different regions subject to different products is necessary for guiding and encouraging private entrepreneurs and improvement of resource allocation. Thus theoretically and practically two questions may be asked: first، according to the wide range of theories in this area and specialty of each، regarding different aspects of the problem (production costs، accessibility to facilities، …) how is possible to develop a comprehensive theoretical base for practical advantageous analysis? Second، regarding this comprehensive theoretical base، in the case of Iranian provinces how is the advantageous patterns for production development in different regions (provinces)? Seeking for answers to these questions، initially we analyzed advantageous theories and tried to develop the comprehensive theoretical base. As this theoretical base emphasizes on different factors on advantageous determination، we followed up using multi-criteria decision making models، especially Weighted Numerical Taxonomy and Analytical Hierarchy Process for measuring advantageous coefficients of 33 sector in 30 provinces، using 25 important factors. The average of correlation coefficients in these two methods- NT and AHP- was 0.87 suggesting that these methods are highly substitution in advantageous analysis.
خلاصه ماشینی:
"اول،با توجه به گستره وسیع نظریات مطرح شده در این حوزه و تأکید هریک از این نظریهها بر جنبهای از مسأله(هزینههای تولید،دسترسی به امکانات و جز اینها)، چگونه میتوان یک مبنای نظری جحامع برای تحلیلهای کاربردی مزیتسنجی فراهم نمود؟دوم،با توجه به این مبنای نظری جامع،در خصوص اقتصاد ایران میزان مزیت استانهای کشور برای توسعه فعالیتهای مختلف تولیدی چگونه است؟در این پژوهش،با هدف پاسخگویی به این پرسشها،ابتدا به بررسی نظری و تحلیل محتوای نظریههای مزیتسنجی پرداخته و تلاش نمودهایم یک چارچوب نظری جامع ارائه نماییم.
بدینروی،در این پژوهش با لحاظ اهمیت بررسیهای مزیتسنجی به لحاظ نظری و کاربردی،تلاش نمودهایم تا به دو پرسش در این حوزه پاسخ دهیم؛اول،با توجه به گستره وسیع مطالعات و نظریات مزیتسنجی تولیدی-که هریک به جنبههایی خاص از جمله دسترسی به منابع تولید،هزینههای حمل و نقل و اندازه بازار پرداختهاند-چگونه میتوان مبنای نظری جامعی برای انجام مطالعات مزیتسنجی منطقهای فراهم نمود؟در این پایه نظری،عوامل مؤثر بر مزیت بخشهای مختلف تولیدی در هر منطقه کدامند؟دوم،نتایج حاصل از کاربرد مبنای نظری یاد شده در مزیتسنجی بخشهای مختلف تولیدی در استانهای کشور چگونه است؟ در ادامه و در پاسخ به دو پرسش یاد شده،ابتدا به معرفی الگویی نظری و تا حد ممکن جامع در خصوص عوامل مؤثر بر مزیتسنجی منطقهای پرداختهایم.
در قسمت بعدی،ضمن اشارهای به انواع مدلهای تصمیمگیری چند معیاره،مدلهای منتخب-تاکسونومی عددی وزنی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی را که در این مطالعه برای مزیتسنجی بخشهای مختلف تولیدی در استانهای کشور مورد استفاده قرار گرفتهاند،تشریح میکنیم.
تجزیه و تحلیل نتایج:مدل نهایی مزیتسنجی 33 بخش تولیدی در استانهای کشور انتخاب روشهای تاکسونومی عددی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی،به عنوان دو روش از الگوهای تصمیمگیری چند معیاره،به علت جامعیت و توجه به جوانب مختلف مسأله است."