چکیده:
و نفوذی که برخلیفگان و فرمانروایان داشت،چه بسا مورد رشک و تنگبینی و کینه ورزی دیگران قرار میگرفت. اگرچه برای برگماری قاضی القضات شرط سنی وجود نداشت،ولی رسم بر آن بود که نامزدان این منصب بالاتر از چهل سال سن داشته.با این همه،راضی، خلیفهء عباسی،ابو الحسین عمر را در 29 سالگی به این مقام گماشت.برگماری قاضی القضات همراه با آیین و تشریفاتی بود که پس از خواندن فرمان خلیفه آغاز میشد. صلاحیتهای قضایی و اداری و دینی قاضی القضات گسترده و گوناگون بود. در فرمانهایی که خلیفگان برای قاضی القضاتها صادر میکردند،گسترده و دامنهء صلاحیتهای آنان نیز نگاشته میآمد. در حالی که عنوان«قاضی القضات»در شرق جهان اسلام به کار میرفت، در غرب جهان اسلام عنوان«قاضی الجماعه»بر سر زبانها بود.عنوان«أقضی القضات» نیز در شرق جهان اسلام رواج داشت،ولی فروتر از قاضی القضات مینمود. با روی کار آمدن ترکان عثمانی،سازمان قاضی القضات به سازمان شیخ الاسلامی دگرگونی یافت1.در روزگار عباسیان با گسترش سرزمینهای اسلامی به هنگام خلافت هارون الرشید،و با گرایش این دودمان به ساختار نظام اداری-سیاسی ساسانی، سازمان قاضی القضات با تازی کردن واژهء پارسی«موبد موبدان»یا«داذور داذوران» بنیاد یافت. ابو یوسف انصاری،شاگرد برجستهء ابو حنیفه و نخستین قاضی القضات جهان اسلام،در گسترش مذهب حنفی نقش برجستهای بازی کرد،زیرا مذهب حنفی، مذهب رسمی خلافت عباسی بود و دادرسان و قاضی القضات از پیروان و هوداران این مذهب برگزیده میشد.پس از چندی،در مصر با برپایی دولت فاطمی قاضی القضات میبایست شیعهء اسماعیلی باشد.با فروپاشی دودمان فاطمی مصر و برپایی دولت ایوبیان،برای مذاهب چهارگانهء رسمی تسنن،قاضی القضات میگمارند،با روی کارآمدن مملوکان در مصر و شام،قاضی القضات را از میان شافعیان برمیگزیدند. پس از براندازی مملوکان به دست ترکان عثمانی و چیرگی عثمانیان برخلافت عربی-اسلامی(1516-1918 م.)مذهب حنفی مذهب رسمی کشور شد.و دو مذهب مالکی و شافعی در کنار آن پایید.محمد علی پاشا(1807-1840)به کار دادرسی برای مذهب حنفی یگانگی بخشید. قاضی القضات به عنوان دارنده بالاترین مقام قضایی کشور و به خاطر نزدیکی
خلاصه ماشینی:
"ژوزف شاخت (Joseph Schacht) ،خاور شناس فقید آلمانی،همانند کریستنسن دانمارکی سازمان قاضی القضات خلافت عباسی را برگرفته از موبدان موبد زردشتی(پارسی) میداند که همراه با عنصرهای ایرانی به حکومت عباسیان راه یافت و خود نویسندگان پیشین تازی به همسنجی میان این دو عنوان پرداختهاند3.
در کنار این دسته از پژوهشگران غربی،برخی از نویسندگان عرب مانند:دکتر ناجی معروف،دکتر دوری،دکتر صالح العلی و دکتر عبد الرزاق علی انباری با پذیرش همانندیهایی میان موبدان موبد ایرانی و قاضی القضات عباسی پافشاری میکنند که قاضی القضات نمونهبرداری از موبدان موبد ساسانی نیست و ساخته و پرداختهء دستگاه اداری-قضایی خلافت عباسی است.
با این همه،همان گونه که دیدیم،ابو الحسین عمر بن یوسف ازدی نخستین کسی بود که در بغداد در سن سی و هفت سالگی به قاضی القضات دست یافت.
او درباره چنین سرود: ترکت القضاء لا هل القضاء و أقبلت أسمو الی الآخرة فان یک فخرا جلیل الثناء فقد نلت منه یدا فاخرة و ان کان وزرا فابعدبه فلا خیر فی امرة و ازرة «کار دادرسی را برای اهل دادرسی رها کردم و رو سوی آن جهان نهادم اگر دادرسی بالیدن با ستایش گران بود من بدان به قدرتی شکوهمند رسیدهام و اگر گناه و سنگینی باشد از آن دوری میجویم چراکه در کاری که گناه و سنگین است،نیکی نهفته است» 1 در کتابهای ادبی و جنگهای شعر تازی و یا زیستنامهها،شعرهایی از قاضی القضات ابو خازم بصری که در روزگار معتضد عباسی دادرسی میکرد؛قاضی القضات بغداد ابن ماکولا (م:744 هـ.
)که دادرسی بغداد را در روزگار مقتدر عباسی و فرزندش قائم بر عهده داشت و بیست و هفت سال تا دم مرگ در این منصب بود%عبد الله ابی عصرون(م: 585 هـ."