خلاصه ماشینی:
"از نقش شهید سید عباس موسوی پس از بازگشت از نجف اشرف و پیش از انتخاب به دبیر کلی حزب الله چه خاطرهای دارید؟ پس از عقبنشینی ارتش رژیم صهیونیستی از بخش وسیعی از جنوب لبنان تا منطقه نوار اشغالی،بیتردید شهرهای صور و نبطیه و دهها روستای جنوب آزاد گشته و به پایگاههای پشت جبهه تبدیل شدند.
ایشان معتقد بود که حضور در این روستا و میان رزمندگان مقاومت به آنان انگیزه میدهد که تا با شجاعت و پایمردی ازاینروستا دفاع کنند و مانع سقوط آن به دست سربازان مهاجم اسرائیلی بشوند.
رزمندگان مقاومت برای متقاعد کردن سید عباس به خروج از روستای صریفا از من و برخی (به تصویر صفحه مراجعه شود) اعضای شورای رهبری حزب الله کمک خواستند.
من مطمئنم که اگر شورای رهبری حزب الله به سید عباس اجازه میداد اسلحه به دست بگیرد و در کنار رزمندگان در جبهههای جنوب بماند و مانند یک رزمنده معمولی بجنگد، هیچ تردیدی به دل راه نمیداد.
بفرمایید سید عباس تا چه اندازه علاقه داشت در عملیات مسلحانه ضد صهیونیستی شرکت کند؟ شهید سید عباس موسوی،بسیار علاقمند بود همواره در کنار مجاهدان و رزمندگان مقاومت اسلامی در جبهههای رویارویی با اشغالگران صهیونیست باشد.
چرا که ایشان استاد و پیشوای من بود و همواره به داشتن چنین استادی افتخار میکردم از زمانی که در کنار یکدیگر در حوزه علمیه نجف اشرف سرگرم تحصیل بودیم،برای آموزش دینی و پرورش استعدادهای من بسیار تلاش کرد،شاید گاهی اوقات بنده را دستیار خود میپنداشت.
روزی سید عباس مرا در دبیرخانه حزب الله احضار کرد و از من خواست در یک مراسم مذهبی که قرار بود در محله اوزاعی در جنوب بیروت برگزار شود سخنرانی کنم."