خلاصه ماشینی:
"نظریهءستیز نیز با انتقادات مختلفی مواجه بوده *طرفداران«چشمانداز فرهنگی» فقر را به عنوان گروهی که برخوردار از الگوی خاص رفتاری و ارزشی میباشند معرفی میکنند که آنها باید برای فرار از فقر،در جهت تغییر رفتار و ارزشهایشان آموزش ببینند.
ت-نتیجهای که منطقا از سه گذاره قبل حاصل میشود آن است که مبارزه برای رسیدن به پاداشهای اجتماعی و حفظ آنها در همهء جوامع بشری وجود دارد،اما چون افراد از نظر طبیعی دارای صفات(استعداد،توانایی و امکانات) مساوی برای مبارزه نیستند،بنابراین درجهای از نابرابری اجتنابناپذیر خواهد بود.
البته نکته قابل توجه این است که همدر دیدگاه کارکردگرایی و هم در دیدگاه ستیز،تقسیم کار به نحوی مورد قبول بوده است و نقش آن در ایجاد نابرابری پذیرفته شده ولی در اینکه چه چیزی باعث به وجد آمدن تقسیم کار شده،علل متفاوتی ذکر میکنند.
ب:چشمانداز موقعیتی (Situauional Perspective) از نظر طرفداران چشمانداز موقعیتی،الگوهای رفتاری فقیر نتیاج طبیعی و قهری موقعیتهایی است که ساخت اجتماعی غالب به آنها تحمیل کرده و از این طریق انتخاب و اختیار طبقهء پایین را محدود کرده است.
به نظر آنها نباید در ارزشها و الگوهای فرهنگی داخلی این طبقات جستوجو کرد،بلکه باید عوامل تعیین کنندهء خارجی را که مربوط به ساخت اجتماعی محدود کننده است مورد مطالعه قرار داد.
از مباحث متنوع مربوط به فقر میتوان نتیجه گرفت که تحلیل فقر در گروی پاسخ به سؤال گستردهتری دربارهء ساخت و توزیع منابع جامعه و قدرت کنترل و استفاده از این منابع است،و لذا سؤال از فقر به طور تنگاتنگ مرتبط است با سؤال از نابرابری و قدرت."