چکیده:
یوسف عادل شاه از شاهزاده های عثمانی بود که قرار بود به همراه گروه دیگری از شاهزاده ها در زمان حکومت سلطان محمد به قتل برسد ولی با زیرکی مادرش توانست فرار کرده و به کمک تاجری به ایران بیاید.او پس از چند سال اقامت در ایران به هند رفت و به کمک خواجه محمود گاوان که یک ایرانی بود به دستگاه حکومت بهمنیان وارد شد و در آن جا مدارج ترقی را پشت سر گذاشت.پس از مرگ محمود گاوان و به دنبال آن،تضعیف حکومت بهمنیان،یوسف در بیجاپور حکومت عادل شاهیان را پایه گذاری کرد.او اولین کسی بود که مذهب شیعه را به عنوان مذهب رسمی حکومت خود اعلام کرد.عادل شاه پس از اعلام مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی حکومتش،بر خلاف شاه اسماعیل صفوی،سیاست های مسالمت آمیزی در مقابل اهل سنت به کار گرفت.او هرگز بر اهل سنت سخت گیری نکرد و اجازه داد افراد به مذهب سابق خود باقی بمانند.وی هم چنین اجازه داد در مناطق سنی نشین اذان و خطبه به شیوه اهل سنت گفته شود.علاوه بر این،یوسف عادل شاه بدگویی به خلفا را نیز ممنوع کرد و کسانی که این کار را آن جام می دادند.مجازات کرد.در پیش گرفتن چنین سیاست هایی بود که باعث شد شیعه و اهل سنت به خوبی در کنار یک دیگر زندگی کنند.
خلاصه ماشینی:
"در این دوره به سبب خدماتی که داشت از شاه لقب ملکالتجار گرفت که از القاب مهم حکومت بهمنیان بود و به حکومت بیجاپور (هندوشاه، پیشین؛ طباطبا، پیشین) منصوب شد.
این سیستم اداری باعث شد تا پس از مرگ خواجه محمود گاوان و به دنبال آن مرگ سلطان محمد شاه سوم بهمنی (حک 867-887ق) و ایجاد هرج و مرج و نابسامانی در حکومت بهمنیان و سیر نزول بیوقفه قدرت آنها، زمینه استقلال حکام تابع در ایالات را فراهم کند.
یوسف عادلشاه در ذیالحجه سال 908 ق در مسجد جامع بیجاپور مذهب شیعه را به عنوان مذهب رسمی حکومت خود اعلام کرد و او نخستین کسی بود که در هندوستان به نام ائمه اثنیعشر خطبه میخواند.
سلطانقلی و برخی از حکام تابع دیگر در سال 911 ق به جنگ علیه یوسف عادلشاه (895-916ق) حاکم بیجاپور (پایتخت حکومت عادلشاهیان (895-1097ق) فراخوانده شدند، به این بهانه که او برخلاف حکام بهمنی خطبه را به نام مذهب شیعه کرده و به جای اسم خلفا، اسم ائمه اطهار را در خطبه وارد کرده بود.
شاه اسماعیل صفوی و یوسف عادلشاه این مذهب را در قلمرو خود رسمی کردند اما شیوه برخورد آنها با پیروان دیگر مذاهب اسلامی به طور کلی متفاوت بوده است.
اگرچه انگیزههای یوسف عادلشاه در بهکارگیری چنین سیاستهایی به درستی مشخص نیست، اما وی با این اقدامات نشان داد که شیعه و اهل سنت اگر بخواهند، میتوانند بدون هیچ مشکلی در کنار یکدیگر زندگی کنند و هر کدام از آنها امور مذهبی را طبق فتوای علمای مذهب خود آنجام دهند."