چکیده:
ترجمهء معجم البلدان به قلم علینقی منزوی،اثری است که علاوه بر ترجمهء متن کهن،اطلاعات پژوهشی گستردهای در قالب پیشگفتار،پینوشت،تعلیقات و...در اختیار خواننده قرار داده است.این اثر به زعم نگارنده از کاستیهایی نیز برخوردار است که در این مقاله به آن پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"نمونههای دیگری از یادداشتهای آقای منزوی که بر حذفیات ایشان دلالت میکند،از این قرار است: *در اینجا یاقوت نیم صفحه دربارهء ریشهء اشاء که آیا همزه پایان گیرد یا به یاء گفتگو کرده است که چون تکرار سخنان پیشین از گفتهء دیگران بود و ارزش علمی برایش ندیدم حذف کردم(342/1 پ).
در همین پینوشتهای ترجمهء معجم البلدان میخوانیم: گردآوری ایام عرب بخشی از کوششهای ضد شعوبی است که در برابر خدا ینامکهای ایرانی ساخته میشد[کذا]و چون تازیان خود سواد لازم برای ساختن آنها را نداشتند،ایرانیانی چون اصمعی و بوعبیده و مانند ایشان برای این کار خریداری میشدند(003/1 پ).
گویا آقای منزوی خیال کردهاند معنای این حدیث آنست که اسلام هر چیزی را که قبل از اسلام بوده باشد نیست و نابود میکند!!اینگونه سهل انگاری در باب معنای این حدیث و قاعدهء فقهی-که بر هر طالب علم میانه حال نیز روشن تواند بود و از غایت تداول و تکرار در کتب صبغهء مثل سائر یافته است-،از کسی که دربارهء صدر و ذیل اسلام به خود رخصت اظهار نظر میدهد،بسیار شگفت است!
بیشک آقای منزوی اگر ترجمهء معجم البلدان را محمل القاء و ترویج سلائق شاذ و برداشتهای نااستوار خویش نساخته،و به جای تکرار ناسودمند ناآگاهیها،در بازگردان درست و دقیق و امین متن اهتمام کرده بودند،در قالب این ترجمه یادگاری ماندگار و سودبخش از خویش بر جای مینهادند،اکنون این وظیفه بر عهدهء دیگران قرار گرفته است؛ لعل الله یحدث بعد ذلک أمرا (س 56،ی 1)."