چکیده:
هشام بن حکم – که از اصحاب امام صادق( و پایهگذاران علم کلام به شمار میرود- ، به خاطر روایاتی که به وی منسوب است، از سوی برخی به تجسیم و تشبیه خداوند تعالی به مخلوقات متهم شده است. در این پژوهش، هشام بن حکم از منظر تاریخی معرفی خواهد شد و پس از بیان دیدگاه رجالیان در باره وی، با بررسی سندی و دلالی روایات یاد شده، و نیز دلایل و قراین دیگر، همچون مدایح امامان معصوم(، به اثبات نادرستی این اتهام پرداخته میشود.
خلاصه ماشینی:
هشام از بزرگان اصحاب امام صادق( است و امام برای او دعا کرد که تا وقتی با زبانش به اهل بیت یاری میرساند، مؤید به روح القدس خواهد بود و این مرتبهای بزرگ است که کسی جز مخلصون بدان نایل نمیشوند؛ یعنی کسانی که به مرتبۀ بالایی از معارف الهی رسیدهاند و ممکن نیست کسی که به تشبیه و تجسیم شناخته میشود، بدان متصف شود.
پس کسی که عقیدهاش نزد شیعه معلوم است و ستایشهای علما در بارۀ صحت اعتقاداتش ـ که از جملۀ آنها نظریات کلامی اوست ـ متواتر است، دیگر سخنان برقی دربارهاش اعتباری ندارد؛ زیرا تلازمی نیست میان آن که او شاگرد زندیق بوده و این که دیدگاههای ابو شاکر را پذیرفته است؛ چرا که حکمت را هر جا یافتی، باید تحصیل کنی.
و لا تدرکه الحواس و لا یحیط به شیء، و لا جسم و لا صورة»؛ 3 علی بن ابی حمزه گوید که به امام صادق( عرض کردم: من از هشام بن حکم شنیدم که از شما روایت کرده است، خدا جسمی است توپر و نورانی ...
فقال: «إن الله تعالی لا یشبهه شیء، أی فحش أو خناء أعظم من قول من یصف خالق الأشیاء بجسم أو صورة»؛ 1 محمد بن حکیم گوید: برای ابو ابراهیم (امام کاظم() گفتۀ هشام بن سالم جوالیقی را بیان کردم و گفتۀ هشام بن حکم را حکایت نمودم که خدا را جسم میدانند، فرمود: «به راستی، چیزی به خدای تعالی مانند نیست؛ چه دشنام و ناسزایی بزرگتر است از گفتۀ کسی که خالق همه چیز را به جسم یا صورت توصیف کند».