خلاصه ماشینی:
"آنچه شایان توجه است این است که علمای شناختی،پرسپکتیو را تنها به عنوان ابزاری که ترکیب کلی صحنه را مشخص میسازد تلقی نمیکنند بلکه آن را مجموعهای از شگردها میدانند که هریک واکنش یک یا چند بخش تخصص یافته نظام بصری را بر میانگیزانند و در نتیجه پرسپکتیو را شرط لازم و کافی بازنمایی میدانند:"وثاقت این قاعده به خاطر ابتنا بر قواعد منسجم مبتنی بر اصول بدیهی هندسه ترسیمی و قوانین طبیعی رفتار نور دانسته شده است که معیار مطلقی از درستی ارائه میکند که شکاف میان مشاهده و تصویر کردن را از میان بر میدارد.
درست همانطور که برخی کلمات یا عبارات در یک زبان به مثابه گزاره ها عمل میکنند،تصاویر نیز در یک نظام نمادین تصویری،آن چیزی را بازنمایی میکنند که به عنوان دارنده خصوصیات بر آنها دلالت میکنند از نظر گودمن حتی پرسپکتیو صحیح هم نتایج ادراک واقعی را بازنمود نمیکند و صرفنظر از عدم وضوح حاشیه میدان دید و حرکت چشم و سر ناظر،تنها تحت شرایط بسیار خاص،یک تصویر پرسپکتیو، فریبنده خواهد بود و ازاینرو از نظر گودمن پرسپکتیو خطی نیز فرآیندی قراردادی است که برای ادراک آن باید آموخته شود.
»34 گودمن از نقاط قوت این دیدگاه دانسته است که در نتیجه باور به چنین دیدگاهی،مشکل مطابقت در نظریه تقلید برطرف میشود و تصاویر اسطورهای و خیالی هم از این نظر که نیاز نیست با چیزی در عالم خارج مطابق باشند،متوجه هیچ اعتراضی نخواهند بود؛اما از طرف دیگر آن را در توضیح ویژگیهای بازنمود رئالیستی ناتوان میداند و بر آن ایراد میکند."