خلاصه ماشینی:
"*** آیا میتوان نقطه شروعی را برای فرایند خیزش عربی در نظر گرفت،یا اینکه این فرایند را باید به مثابه نتیجهء طبیعی تداوم شناخت و پویایی و انباشت آن دانست؟ در پاسخ به این پرسش خوب است من هم سخن برخی پژوهشگران را تکرار کنم که میگویند:«هر دو صورت صیحی است»!اولی آنچه مهم است ارادهء معطوف به نوزایی،ارادهء معطوف به عمل،ارادهء معطوف به آینده،و کار و مبارزه برای این آینده،و توجه به این موضوع است که امور آنچنانکه ما میخواهیم جریان نیمیابند،بلکه متناسب با زمینهها و علل گوناگون و حتی ناسازگار با یکدیگر خود را نشان میدهند.
با توجه به آنچه گفتید وضعیت کنونی جهان عرب را چگونه میبینید؟این وضعیت را چگونه میتوان باز خوانی و فضای بحرانی آن را توصیف کرد و راهکاری برای برون رفت از این بحران سراغ گرفت؟به ویژه اینکه آثار شما به مسائل مربوط به پویایی و پیشرفت در گفتمان عربی معاصر پرداخته و بحث برانگیز نیز بودهاند.
برای نمونه در باب تکنولوژی میپرسیم که آیا مثلا کار خانهای را منتقل کنیم و آن را در اینجا راه اندازی کنیم یا نه؟ولی باید بدانیم که با این کار تکنو لوژی ایجاد نخواهد شد،بلکه فقط «مصرف»خواهد شد!بومی سازی یعنی اینکه به مبانی باز گردیم،و کار را از آنجا آغاز کنیم،و در پی آن به تولید بپردازیم و به سوی وضعیت مطلوبتر حرکت کنیم؛اینکه به جای انتقال تکنو لوژی آن را در زمین خود بکاریم،و مراقبت لازم را از آن به عمل آوریم تا همچون یک نهال رشد کند.
برخی پرسشهای بیفایده دیگری نیز مطرح میشودند؛مانند این پرسش که ابن رشد چه نقشی در نضج گرفتن عقلانیت اروپایی داشته و چرا نقش او در جهان عرب کم رنگ شد؟در واقع پاسخ این است که چون تمدن عربی در جنبههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی رو به انحطاط میگذاشت."