خلاصه ماشینی:
"گوئی از«تهی سرشار است»،این خلاء آغاز گاه نمایش است تا دنیائی را پی افکند که از او ابدیتی بسازد و شورهزار پرخس و خاشاک روحش را از زلال،جاری عشق لبریز سازد،و از اینجاست که جریان اعجازآمیزی در او جوش میزند،«آیات»بزعم نویسنده و کارگردان کشف شهود است،انسان است که در هاون زمانه لهیده و تحلیل میگردد و از دالانهای پرپیچ و خم و انفسای حیات میگذرد و به تطهیر و پالایش دست مییازد،لاریان تمام تجربهاش را بکار میگیرد تا کاری خوب و مستحکم عرضه دارد و به نتیجه نیز میرسد، دلخسته پیری رنجیده،عمری برای خلق خدا چنگ بر چنگ نواخته و با دلنشین نغمههای شورانگیز زنگار غم ز لوح جانها زدوده است،اما اینک در تنهائی محض،در خاموشگاه مردگان،تنها و غریب درمانده است و میخواهد برای خدا(زخمه بر زخم)زند،و آوای مجروح دل را به ملوک اعلی و گنبد مینائی طنین اندازند،چرا که همه چیز را فناپذیر و از دست رفتنی یافته و اینک در واپسین دمدمههای حیات که آفتاب عمرش به لب بام رسیده قصد بازگشتی به خویشتن خویش دارد و زیانها و باختنها را میخواهد با «خویشتن یابی»و دریافت گوهرهء اصل بدست آورد و جبران کند؛ نمایش بازسازی و بازگوئی و پروسهء حیات «پیرجنگی»از کودکی تا پیری است و از نظر ساختار قصهای شکلی گسسته دارد و با شکست زمان،و بازگشت- به گذشته ذهنی تبیین مییابند،سیر نمایش تصویر بخش رؤیاها،تخیلات،جدل درون و اکسپرسیونهای ذهنی پیر است که با تکان گهوارههای رفت و آمد زمان،پیر را در جبری مظلومانه به تحلیل میکشاند تا دریابید که بر او چه رفته است،اما آیا او مستوجب چنین عقوبتی است؟!..."