خلاصه ماشینی:
"خردنامه سؤال من این است که آیا کمدی با این تعریف،سرمنشأ آن چیزی است که ما امروز به آن میگوییم طنز؟ کلمه طنز به معنایی که ما امروز آن را به کار میبریم،حدود 40 سالی است که در فضای مطبوعاتی ما سرو کلهاش پیدا شده و از آنجا به رادیو،تلویزیون و سینما راه پیدا کرده و جاگیر و پاگیر شده.
بعدها واژه طنز مثل ترکیب«ماست پرچرب» آنقدر بجا و نابجا مورد استفاده قرار گرفت که به صورت یک اسم عام برای مقولات غیرجدی درآمد و کار به اینجا کشید که ما امروز انواع کمدیهای نمایشی را از تئاتر و فیلم و نمایش تلویزیونی بگیر تا انواع نوشتهها و اشعار غیرجدی و شوخیآمیز و هزل و هجو و...
خردنامه و حرف آخر؟ حرف آخر،همان حرف اول است؛طنز نه ژانر است نه سبک ادبی،نه شکل نوشتاری؛یعنی نه قصه است،نه مقاله،نه شعر و نه چیز دیگر؛طنز نمک است،چاشنی است،ادویه است که میتوان آن را در هر ژانر و سبک و شکل نوشتاری به کار برد و به آن طعم داد؛طعم بینظیر طنز* *گفتوگو:اسماعیل بوستان طنز ایرانی ما تناسب خنده و عمل ایرانی (به تصویر صفحه مراجعه شود) *سید نعمتالله عبدالرحیمزاده «اگر با یک آمریکایی روبهرو شوید، اولین سؤالی که از شما میپرسد این است که«کارتان چیست؟»؛او عملگراست و میخواهد از دخل و خرجتان سر دربیاورد.
درباره پیچیدگی این فرایند، 2 نکته قابل توجه است؛نخست تعارض بین قصد و عمل است،همان چیزی است که قصد شده است؟فرد به دیگری سلام میکند و حالش را میپرسد اما در واقع،منظورش چیز دیگری و به دست آوردن آن چیز است."