خلاصه ماشینی:
"البته در این مقال پر قیلوقال معدود @بحران نقد تئاتر انتقاد نهتنها در مسائل اجتماعی که در نمودهای فکری و ذوقی نیز راهگشاست علی شیدفر(منتقد) دلسوزانی هستند که رنگ رخسارشان از سر درون گواهی میدهد و گاهگداری به ترنمی اندوهناک،نمنمناکی بر این مظلومان از سر همدردی میفشانند که...
منتقد وظیفه دارد که «سیاه»کاریهای حرفهای را در وانفسای عرض اندامهای پشتپشت رو کند تا همانند همیشه از هر بیمقداری«بتی» ساخته نشود،تا فردا به سر دیگران خراب شود.
منتقد وظیفه دارد آینهای باشد که بدوا خود صیقل یافتهء هرچه زنگار است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) در پیریزی یک جامعه پویا و زنده -و بویژه در حال استحاله-نقد و انتقاد یک ضرورت بشمار میآید به تعبیری دیگر انتقاد یکی از کارآمدترین ابزاری است که میتواند جامعه را در راهیابی به شایستگی های پرارج یاری دهد.
انتقاد نهتنها در مسائل اجتماعی که در نمودهای فکری و ذوقی نیز راهگشاست و هیچ متفکر یا هنرمندی بدون تحلیل و بررسی یا نقد خردمندانه آثارش به کمال نخواهد رسید."