چکیده:
اکنون چهار سال از مرگ پروفسور آنه ماری شمیل(1922-2003 م) میگذرد.بسیاری از آثار این بانوی بزرگ شرقشناس به زبانهای گوناگون و از آن جمله،فارسی ترجمه شده است و پیوسته بر تعداد علاقهمندان به اندیشه و شیوهء نگرش او،در غرب و شرق افزوده میشود.ازاینرو،در مقالهء حاضر تلاش خواهد شد تا ابتدا به سنت شرقشناسی و پیشینهء آن در کشورهای آلمانیزبان اشاره شود و مشخص گردد بانو شیمل کدام شیوهء شرقشناسی را به کار بسته است.بخش دوم،سیری در آثار بانو شیمل در زمینهء ادبیات شرق،به ویژه پژوهشهای او در مورد مولانا است و به اختصار میکوشیم تا با برخی از این آثار و دیدگاههای مطرحشده در آنها آشنا شویم.موضوع سوم و پایانی اختصاص دارد به بررسی دلایل این علاقهمندی،زمینههای این نگرش و در نهایت،هدف بانو شیمل از نگارش آثاری برای معرفی ادبیات فارسی و دلایل محبوبیت این آثار.
خلاصه ماشینی:
"نباید فراموش کرد که مخاطب این اثر همچون بسیاری دیگر از آثار نویسنده،در وهله نخست مردم غرباند،اما این شیوهء نگرش بسیار زیبا و خیالانگیز برای شرقیان نیز جذاب است،زیرا دیدار روی خویش در آیینهای صیقلخورده و پاک خود موهبتی بزرگ است.
اما به راستی دلیل جذابیت آثار پروفسور آنه ماری شیمل در غرب و شرق چیست؟چرا بسیاری از مردم این همه به آثار او توجه میکنند؟کیست که این آثار را بخواند و از آنها تأثیر نپذیرد؟ آنچه در وهلهء نخست در این آثار مشاهده میشود،این نکته است که این پژوهشها صرفا کتابخانهای نیست،بلکه پژوهش میدانی نیز در آن اهمیت به سزایی دارد،منظور همان رابطه با مردمی است که با این زبان و فرهنگ زندگی میکنند، زیرا تنها،کسی میتواند چنین ژرف از فرهنگی سخن بگوید که خود با صاحبان آن فرهنگ دیرزمانی زیسته و آموخته باشد که آنان چگونه به جهان هستی و جلوههای گوناگون آن مینگرند.
و شعرهای رومی میخوانیم!-ببینیم زبان فارسی را که بلدید؟-این بار پاسخی چنین داد:نه،برای چه؟شعرهای رومی را که به انگلیسی هم ترجمه کردهاند!» بانو شیمل همین گفتگوی ساده را بهانهای برای نگارش کتابی بسیار زیبا و مفید میداند و به شرحی جامع و کامل از اندیشههای عارفانه در دین اسلام و به خصوص آشنایی با اندیشههای مولانا میپردازد و میکوشد تا این شیوهء نادرست نگرش به عرفان و عرفای اسلامی را تصحیح کند و جلوههایی حقیقی از عرفان مشرق زمین را به زبانی ساده شرح دهد."