"اما اگر من از آن گروه آدمهایی بودم که با هما یک یا دو بار اول دیگر سراغ آن کتاب نمیرفتم چه؟ مهم است فضایی که داستان در آن شروع میشود پر کشش باشد و البته لحن نویسنده مکمل ایجاد آن فضای موردنظر خواهد بود.
* یک لیوان آب علی رضا سهرابی،تهران *در زندگی روزمره وقتی که برای رفتن به سر کار یا رفتن به دانشگاه یا انجام هر کار دیگری از خانه خارج میشید،در طول مسیرتون به چه چیزهایی که در اطرافتون میگذره توجه میکنه؟یا چه چیزهایی بیشتر توجه شما را جلب میکند یا اصلا به چه چیزهایی فکر میکنین؟به اینکه چه جوری یک راه میانبر پیدا کنید تا بتونین از شر ترافیک و پشت چراغ قرمز موندن خلاص بشین،یا به فکر هزار و یک مشکل و مسالهی ریز و درشتی که تو ذهنتون میگذره و بدون اونها روزتون شب نمیشه و شبتون روز؟ راستی چه حسی بهتون دست میده وقتی که بعد از یه چراغ قرمز طولانی با اینکه چراغ سبز شده،به خاطر اینکه یک عدهای ذهنشون خیلی درگیره،نمیتونن ببینن شمامیخواین رد بشین و حالا نوبت شماست؟بالاخره با بوق و ترمز و گاز راه رو باز میکنین و تا چراغ بعدی..."