چکیده:
بر حسب نظریهء ملا صدرا،علم حقتعالی به ذاتش عین علم تفصیلی خداوند به اشیاء است.این نظریه مسبوق به دو نظریهء عمده یعنی علم اجمالی خداوند به اشیاء قبل از ایجاد(نظریهء متاخران)و علم تفصیلی حقتعالی به اشیاء به علمی متمایز از علم حقتعالی به ذاتش(نظریهء ابن سینا)میباشد.در این مقاله،نخست به ملاحظهء تاریخی و تطبیقی آرای ابن سینا و متاخران و نقد و بررسی اجمالی آنها پرداخته میشود و سپس ضمن طرح مبانی و دلایل نظریه ملا صدرا ملاحظاتی دربارهء آن ارایه میگردد.طی این ملاحظات خواهد آمد که گرچه نظریه ملا صدرا نسبت به آرای قبلی بسی قویمتر است اما همچنان بحث علم حق به اشیاء قبل از ایجاد نیازمند تلاشهای فکری فیلسوفان الهی است.
خلاصه ماشینی:
"این پرسش قابل طرح است که حضور اجمالی اشیاء در مرتبهء ذات الهی چگونه تصویر و بلکه اثبات میشود؟این پرسش چنانچه با مبانی حکمت متعالیه از قبیل اصالت و وحدت و تشکیک وجود پاسخ داده شود به نظریهء صدرایی دربارهء علم الهی منجر خواهد شد که فراتر از این نظریه است و اگر از این مبانی صرف نظر شود -همانطور که چنین توضیحاتی هرگز در بیان این نظریه ارایه نشده است-یا قابل اثبات نخواهد بود و یا حداقل نحوهء آن مجهول خواهد بود.
در چنین علمی موجود است؟مثال دیگر اینکه اگر دریایی را در نظر بگیریم که خود آگاه است در این صورت به حقیقت قطره و موج و نهر نیز آگاه خواهد بود ولی آیا برخورد دو موج با یکدیگر و یا مسیری که یک موج از سطح دریا تا ساحل طی خواهد کرد در علم دریا به خودش محقق است؟ میدانیم که بسیط الحقیقه،کل الاشیاء-به نحو اعلی و اتم-است و چون بسیط الحقیقه،خود آگاه است پس به همهء اشیاء به حسب وجود اعلی و اتم آنها داناست.
پرسش نخست،همان پرسش عمومی است که پیش از آن ذکر شد و نظریهء ابن سینا و متاخران بیشتر ناظر به آن است یعنی در صدد تبیین علم سابق حق تعالی به وجودات خاص و حوادث و تحولات آنهاست و اما پرسش دوم این است که آیا خداوند به علم ذاتی حضوری به حقایق وجودی ماهیات آگاه است؟پاسخ ملا صدرا بر مبنای قاعدهء بسیط الحقیقه بیشتر ناظر به این پرسش است و از پاسخ به پرسش اول فاصله گرفته است."