چکیده:
در این مقاله، ضمن بررسی مفهوم «توسعه» در علوم اجتماعی ـ و تحولات آن در دهههای اخیر ـ تلاش میکنیم برابر قرآنی «توسعة همهجانبه» را بیابیم و عوامل و موانع دستیابی به آن را برشماریم. بهنظر میرسد از نگاه قرآن، برکات معادل مفهوم مذکور و محرک اولیة آن دگرگونی در ایستارهای ذهنی توأم با تحقق عملی آنهاست؛ بنابراین، قرآن کریم توسعة فرهنگی را دارای نقش محوری میداند. در اندیشة قرآنی، سنتگرایی، خودکامگی، شخصیتنگری، اشرافیگری، انحرافات اجتماعی و... موانع رسیدن به توسعة همهجانبه قلمداد میشوند.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به این جریان، میتوان سؤالهای ذیل را مطرح کرد: به لحاظ مفهومشناسی، قرآن کریم با کدام تلقی از توسعه سازگاری بیشتری دارد؟ در فرایند توسعه، متغیر اولیه و نیروی محرک چیست؟ موانع توسعه از نگاه قرآن کداماند؟ مفهوم توسعه از نگاه قرآن بنا به آیات قرآن، هریک از مفاهیم «توسعة مضاف» بیانکنندة بعدی از توسعه است؛ حال آنکه توسعة واقعی زمانی تحقق پیدا میکند که جامعه در همة ابعاد به پیشرفت برسد.
معتقدند ـ با توسعه سازگاری دارند، چرا جوامع اسلامی از غافلة توسعه عقب ماندهاند؟ چه عواملی از فهم صحیح مسلمانان از متون دینی اسلام جلوگیری کرده است؟ به عبارت دیگر، موانع توسعه از نگاه قرآن کداماند؟ اگر کارکرد آشکار (manifest function) تعامل غرب با جهان اسلامرا تهاجم فرهنگی cultural attack)) قلمداد کنیم، کارکرد پنهان(latent function) این تعامل را میتوانیم بیداری مسلمانان و به تعبیر شریعتی بازگشت آنان به خویشتن ارزیابی کنیم.
در قرآن کریم، جامعة «سبا» به روش تحلیلی بررسی شده است و شاخصهایی همچون رشد اقتصادی، عدالت اجتماعی، امنیت و بهداشت عمومی، توسعة سیاسی، ارتباطات آسان و خردورزی به مثابة عناصر سازندة جامعة توسعهیافته تلقی شدهاند؛ همچنین، قرآن اقوام موسی(، ابراهیم(، نوح(، عاد، ثمود، و لوط(، و اصحاب ایکه را به روش تطبیقی بررسی کرده و متغیرهایی همچون استبداد، سنتگرایی کورکورانه، شخصیتنگری، اشرافیت، از خود بیگانگی توده، انحرافات جنسی و انحراف اقتصادی را به منزلة عوامل فروپاشی و از موانع توسعه قلمداد نموده است."