چکیده:
سرقت ادبی از دیرباز تا امروز، در متون بلاغی و مباحث نقد ادبی، به انواعی تقسیم شده است و افزون بر آن بحثی درباره تاثیرپذیری شاعران از یکدیگر و توارد به میان آمده است. به نظر میرسد، جز مورد «نسخ و انتحال» که با اطمینان بیشتری میتوان ذیل عنوان سرقت ادبی بررسی و طرح کرد، در بقیه موارد، چون نمیتوان موضوع سرقت را اثبات کرد، باید بیشتر به تاثر و توارد و نقش ضمیر ناخودآگاه توجه داشت. در این مقاله، افزون بر نقل و بررسی نمونههایی از تشابهات تام یا نسبی برخی متون از مقوله تاثرات و توارد یا نقل ناخودآگاهانه، بعضی سرقتهای ادبی و آرا و نظریات برخی منتقدان ادبی و اهل بلاغت، پیشنهادهایی درباره نوع قضاوت و داوری هنگام مواجه شدن با تشابه متون با یکدیگر، به هر شکل و اندازه، ارائه شده است.
of ((of same entrance to plagiarism)) Dr.javad mortezaei Associate professor Ferdowsi university of mashhad In rhetorical texts and literary criticism discussions of past to today،plagiarism categorized and beyond that the same entrance subject became appear.it seems except the (( in relating to)) that with more confidence could show it as plagiarism and analize it،other cases because we can not demonsrate the plogiarism subject ،we shoud mention more on affect same interanse and unconscious sense.in this article after researching in some samples of complette same ore somewhat same in some texts of the affects and same entrance subject or recalling unconsiously،some plagiarism and in ideas and opinions of some literary criticis and rhetory men،some ideas about the judje mode when seeing the sameness of texts with each other in any size and kind presented. Key words:literary criticism،affect،same entrance،share،plagiarism،unconscious sense.
خلاصه ماشینی:
"بعضی غزلهای مولانا با مطلعی آغاز میشود که بیتی از منظومههای نظامی است، مانند: زان ازلی نور که پروردهاند در تو زیادت نظری کردهاند (دیوان کبیر، غزل993؛ خمسة نظامی، چاپ هرمس40) یا: چند ازین راه نو روزگار پردة آن یار قدیمی بیار (همانجا، غزل1166؛ خمسه، همان چاپ، 6؛ مولوی، 1387، جلد1، 132و 200) سعدی نیز در پایان باب هشتم گلستان گفته است که تمام اشعار موجود در گلستان از اوست و از شاعران پیش از خود هیچ شعری نیاورده است: تمام شد کتاب گلستان، واللهالمستعان، و به توفیق باری، عز اسمه، در این جمله چنانکه رسم مؤلفان است از شعر متقدمان به طریق استعارت تلفیقی نرفت.
در کتاب تاریخ و تطور علوم بلاغت بنا بر نقلی از کتاب الحیوان، جاحظ به مثابه پیشوای اهل بلاغت زمینهساز بحث سرقت ادبی شمرده شده است: «هیچ شاعری را در جهان نمیشناسیم که در آوردن تشبیهی درست و کامل و معنایی غریب و مضمونی ارجمند پیشتاز باشد یا آرایهای را ابداع کرده باشد، مگر اینکه شاعران بعدی یا همروزگاران با وی، به لفظ او دستدرازی کرده و برخی از معانی او را ربودهاند و اگر مدعی تمام آن نشدهاند، باری از آن مدد جسته و خود را در آن شریک شمردهاند» (الحیوان، جلد3، 311 به نقل از: شوقی ضیف، 1383، 76-77 به نقل از).
6) عقد: در اصطلاح ادب آن است که سخن نثر را که از دیگری است، به رشتة نظم درآورند و این عمل در صورتی جزو سرقت محسوب میشود که شاعر در قصد ربودن فکر و لفظ و معنی نویسندة قبل باشد؛ اما اگر قصد اقتباس یا هنرنمایی در فن شاعری داشته است و برای این امر قرینهای در کار باشد، نه تنها سرقت نیست که آن را باید جزو هنرمندیها شمرد."