نویسنده: علوی مقدم، سید محمد؛
بهار 1369 - شماره 26 ISC (14 صفحه - از 48 تا 61)

"» در قرن پنجم هجری، ابن رشیق قیروانی، متوفی به سال 463 هجری، در کتاب خود به اسم العمدة فی صناعة الشعر و نقده و نیز ابن سنان خفاجی، متوفی به سال 466 هجری در کتابش به نام سر الفصاحة که به تفصیل درباره فنون بدیعی و بیانی، سهن راندهاند، از صنعت«براعت استهلال»بحثی نکردهاند و فقط ابن سنان خفاجی، بحثی را تحت عنوان«ان الابتداء فی القصائد بحتاج الی تحرز»طرح کرده و در آن بحث، متذکر شده که شاعر نباید در آغاز قصیده، کلماتی بیاورد که احتمال معنای دیگر، در آن بشود و یا در آن، تطیری وجود داشته باشد. من برع الرجل براعة اذا فاق اصحابه فی العلم و غیره» 24 محمد هاشم دویدری که کتاب تلخیص المفتاح خطیب قزوینی را شرح کرده، در پایان کتاب، در بحث از علم بدیع در باب«المواضع التی ینبغی للمتکلم ان یتانق فیها»متذکر شده که در سه مورد، متکلم باید گفتارش زیبا باشد و یکی از آن سه مورد، ابتدای گفتار است که اگر آغاز گفتار، مناسب مقصود باشد، بدان«براعت استهلال»گویند. اصطلاح«براعت استهلال»پس از خطیب قزوینی، در کتابهای بلاغی دیده میشود مثلا ابن حجت حموی، متوفی به سال 837 هجری نه تنها در آغلز کتاب خود به اسم خزانة الادب و غایة الأرب صنعت براعت استهلال را به کار برده و کتاب خود را چنین آغاز کرده است: 28 «الحمد لله البدیع الرفیع الذی احسن ابتداة خلقنا بصنعته و أولانا جمیل الصنیع فاسهلت الاصوات ببراعة توحیده و هو البصیر السمیع..."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)