چکیده:
خیال بمثابه از قوای نفس مورد توجه فارابی است ولی مباحث توجیه خیال بشیوه متاخران در آثار وی مطرح نیست.ابنسینا قوه خیال را ضمن قوای متعدد دیگر برای نفس به اثبات میرساند و ملاک تعدد و تعداد قوا را به دست میدهد.سهروردی قوای سینوی را با این هدف که ادراک خیالی را توسط عالم مثال تبیین کند نفی مینماید.صدرالمتألهین در نفی یا اثبات عالم مثال مورد دو گونه داوری قرار گرفته است.همانگونه که گروهی از حکما تبیین تخیل و اموری چون وحی،معاد،خوارق عادتق،رؤیا،...را موقوف بر عالم مثال میدانند،گروهی دیگر همه این امور را توسط قوه خیال تبیین مینماید.
خلاصه ماشینی:
"بنابرین هم مباحث نفی و اثبات قوای ادراکی و هم مباحث نفی و اثبات قوای ادراکی و هم مباحث نفی و اثبات عالم مثال،بدنبال دغدغه تبیین این مسئله شکل گرفته که نفس،صور خیالی را از کجا میآورد؟ علاوه بر تخیل،تبیین امور دیگری همچون وحی، معاد،مواعید پیامبران،امور خارق عادت و معجزات و کرامات و مکاشفات،سحر مانند آن،رؤیاها،اجنه و شیاطین هم مورد توجه حکما بوده است.
برای نیل به این تبیین، قوای سینوی را اساسا نفی میکند و بدن را آینهای قرار میدهد که نفس،اشباح مجرده را درون آن مشاهده میکند،همانطور که در عالم طبیعت،آینهها و اشیاء صیقلی را مظاهری برای مثل معلقه محسوب مینماید.
عالم مثال در مقام توجیه و تبیین سهروردی در پاسخ به این مسئله که نفس صور خیالی را از کجا میآورد،صور خیالی را موجوداتی قایم بذات معرفی میکند که نفس در شرایط مناسب آنها را در آینه خیال مشاهده مینماید.
معمولا این برهان اینگونه نقد میشود که چون شیخ به امتناع انطباع کبیر در صغیر تمسک جسته،معلوم است که قوه خیال را مادی میداند،چنانکه ابنسینا بیش از وی بر همین باور بود و چون قوه خیال را مادی میداند که در قسمتی از دماغ تعبیه شده و انطباع کبیر در صغیر هم محال است،لذا قوه خیال را چون آینه، وسیله ارتباط نفس ناطقه به اشباح عالم مثال که از آنها تعبیر به صیاصی معلقه کرده میداند."