چکیده:
عیسی بن مریم از پیامبران اولو العزم میباشد که قرآن کریم مطالب مبسوطی درباره ایشان و حقانیت رسالت وی متذکر شده و معجزات آنحضرت را گوشزد نموده است ،حتی طریق بارداری حضرت مریم و سخن گفتن حضرت عیسی در طفولیت معجزهوار بوده و تا به زنده کردن مردگان انجامیده و بالاخره به زعم کسانی که قصد نابودی ایشان را داشتند،زنده مانده و به خواست خداوند به آسمان رفتند.دینی که براساس کلام ایشان تکمیلکننده دین حضرت موسی بوده است به واسطه عدهای که در رأس ایشان پولس میباشد نگرشی جدید به دین داده و مسیحیت پولسی را رقمزده است و این نوشتار قصد بررسی این روند را به شکل مختصر برعهده دارد.
خلاصه ماشینی:
"شهرت برنابا به عنوان مردی که پیش عیسی قرب و منزلت داشته،او را عضوی عالی مقام از آن گروه حواریان قرار داد،آنها زندگی خود را بهسان یک یهودی ادامه دادند و در عین حال،تعلیمات عیسی را هم به کار بستند،روش آنها احترام به دستورات همهء انبیاء بود، زیرا عیسی نه برای ابطال،که برا ی تکمیل آمده بود(رج:انجیل تی،باب 5،آیات 71 و 81)اینکه تعالیم حضرت عیسی به عنوان یک دین جدید،مورد احترام باشد،برای هیچیک از آنها مطرح نبود.
علیرغم این مخالفتها،گروه تازه وارد،با استقبال روز افزون مردم مواجه گردید و درحالیکه ازاین استقبال مردم،دلگرم بود،به حواریان اورشلیم پیام فرستاد که مردی برای اشاعه حقیقت و ترویج تعالیم عیسی در میان مشرکینی که آنها را احاطه کرده بودند اعزام کنند.
تئوری باز خرید گناهان بر"گناه اصلی"و"مطلوب شدن عیسی"و"قیام او از گورمردگان"مبتنی بود و هیچ یک درست نبود،دینی التقاطی ساخته شد به نام مسیحیت که از لحاظ اندیشه پوچ و از لحاظر تاریخی دروغ،اما از لحاظ روانی،احساساتبرانگیز بود برای معبد باشکوهی که به کمک پولس،به نام دین برافراشته شد،در هر سمتی درهایی ساخته شد،نتیجه این شد که مردمی برای اولینبار،با نوع مسیحیت او برخورد میکردند،هنگامی که وارد معبدش میشدند،به آنها سندی داده میشد که با همان خدایی که در طول زندگی پرستش کردهاند،دست بیعت دادهاند خواه کلیمی بودهاند خواه غیر کلیمی،براساس برداشتها و استنتاجات غلطی که توسط پولس صورت میگرفت بسیاری از کسانی که تصور میکردند،پیرو حضرت مسیح هستند ناآگاهانه پیرو پولس بودند."