چکیده:
ادبیات تطبیقی نوعی پژوهش بین رشته ای است که به مطالعه رابطه ادبیات ملت های مختلف با هم و بررسی رابطه ادبیات با هنرها و علوم انسانی می پردازد.ادبیات تطبیقی در زادگاه خود فرانسه بخشی از تاریخ ادبیات محسوب می شد و پژوهشگران فرانسوی بیشتر به دنبال سرچشمه های الهام و شواهد تاریخی ای بودند که مؤید پیوندهای ادبی ملت ها و بیانگر تاثیرپذیری آن ها از یکدیگر باشد.از این رو ، توجه به مساله زیبایی شناسی آثار ادبی اهمیت چندانی در مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی نداشت. مکتب تطبیقی آمریکا که در نیمه دوم سده بیستم سر برکشیده بود، زیبایی شناسی و توجه به نقد و تحلیل را در راس کار تطبیقگری نهاد.مکتب مزبور، ادبیات را پدیده ای جهانی و در ارتباط با سایر شاخه های دانش انسانی و هنرهای زیبا می داند.برخی از تطبیقگران معاصر آمریکا، ادبیات تطبیقی را با مطالعات فرهنگی درآمیخته اند. در این مقاله، کوشش شده است تا به تعریف ادبیات تطبیقی از دیدگاه دو مکتب فرانسوی و آمریکایی ومعرفی قلمرو پژوهش در این رشته نوپا بپردازیم.
Comparative literature is a kind of inter-disciplinary study paying attention to the relation between literature، art and humanities of different nations. In France، where it began، comparative literature was considered part of literary history and the scholars were mostly studying the origin of inspirations and historical evidences showing literary links and their influence on and from each other. Thus، less attention was paid to the aesthetics aspects of literary works in French school of comparative study.
The American school which began in the second half of 20th century paid more attention to aesthetics and criticism. It believed that literature is a universal phenomenon linked to knowledge and art. Some contemporary American scholars of comparative study have mixed it with cultural studies.
The article gives definitions of the comparative literature in American and French schools and the scope of research in this field.
خلاصه ماشینی:
"3-ادبیات تطبیقی در مفهوم فرانسوی آ،مقایسۀ صرف دو یا چند اثرادبی نیست،بلکه مقایسه از دیدگاه این مکتب،نقطۀ آغاز و عمل لازمیاست که امکان درک شباهتها و یا تفاوتهای موجود در بین آثار ادبیرا فراهم مینماید.
3-نقد مکتب تطبیقی فرانسه در سدۀ بیستم و به ویژه در نیمۀ دوم این قرن،مفهوم فرانسوی ادبیاتتطبیقی با انتقادهای فراوانی از داخل و خارج فرانسه مواجه شد که ذیلا بهبرخی از این انتقادها اشاره میشود: أ-روش تحقیق در ادبیات تطبیقی روش علمی و تاریخی است و باشیوۀ موازنههایی که درون یک ادبیات ملت انجام میشود،تفاوتی ندارد.
با اینگونه آثار چگونه باید برخورد کرد؟آیا باید آنها را درزمرۀ آثار بیگانه دانست یا به ادبیات ملی نویسنده تعلق دارند؟ 4-رد انتقادها تطبیقگران فرانسوی(و اروپایی)هرگز در برابر مخالفان و منتقدانخویش سکوت نکردند،بلکه به عکس با پاسخهای منطقی و دقیق خود درترویج و گسترش هرچه بیشتر مکتب تطبیقی فرانسه کوشیدند.
از جمله مزایای کتاب فوق،آن است که برای نخستین بار در ادبیاتتطبیقی فرانسه تعریفی ارائه میکند که بر بین رشتهای بودن ادبیات تطبیقیتأکید میورزد و میکوشد که گرایشهای مختلف در ادبیات تطبیقی را بایکدیگر جمع کند.
تعریف کوتاهتر دیگری نیز وجود دارد که مؤلفان مزبور با همکاری پییربرونل23ارائه کردهاند،و آن به شرح ذیل است: «ادبیات تطبیقی توصیف تحلیلی،مقایسه روشمند و تفسیر مرکبپدیدههای ادبی بین زبانها یا فرهنگها از طریق تاریخ و نقد و فلسفه استتا بدین وسیله درک نیکویی از ادبیات انجام شود»(همان،ص 173).
در پایان شایسته است بدین نکته اشاره کنیم که برخی تطبیقگران معاصرآمریکایی،ادبیات تطبیقی را ادبیات اختلاف و تفاوت در مفهوم وسیع آنمیپندارند و بدین سبب،پژوهشهای مختلفی چون مقایسه بین ادبیات زنو مرد،ادبیات مارکسیستی و غیر مارکسیستی،ادبیات سفیدپوستان و ادبیاتسیاهپوستان(-آمریکایی-آفریقایی)و..."