چکیده:
عدالت در اندیشه شریعتی از اصلی ترین مبانی فکری و دغدغه های اوست و به همراه اصل « امامت» دو شاخص اساسی « اسلام راستین؛ یعنی تشییع علوی » را تشکیل می دهد. تعاریف و نظریاتی غالبا منسجم و متعامل درباره عدالت در اندیشه شریعتی یافت می شود و این تعاریف با تعاریف اندیشمندان اسلامی متقدم و متأخر ،مشابهت های فراوانی دارد. البته تأکید شریعتی بر اهمیت و زیر بنایی بودن مفهوم « قسط» به نسبت مفهوم « عدل » و تبیینهای وی در این باره مختص اوست و از جذابیت خاصی برخوردار است. شریعتی ضمن نفی و نقد مارکسیسم ، با نظریه « قسط» خویش، بدیل اسلامی مناسبی – در قبال راه حل های مارکسیستی – جهت رفع شکاف ها و نابرابری ها طبقاتی و... عرضه می دارد.اگرچه نظریه پردازی های پویا و درخور شریعتی کاملا موشکافانه و معطوف به دقت تام نیست اما در نظریات عدالت وی ، چهار مرحله ضروری هر نظریه سیاسی ، یعنی مشاهده بحران و بی نظمی ، تشخیص درد ، ترسیم و بازسازی انتزاعی وضعیت آرمانی ، و ارائه راه های درمان، مشاهده می شود. البته نباید از این حقیقت هم غافل شد که گستردگی موضوعات مورد تأمل، وجود فضای تنش آلود و نا امن فکری و نبود زمینه های تمرکز لازم، عدم مجال کافی، و کوتاهی عمر وی و دهها علت دیگر همه از عواملی هستند که قطعا با نبود آنها ، آرای این اندیشمند از انتظام ، ساماندهی و انسجام بیشتری برخوردار می گشت .
خلاصه ماشینی:
اما به هر حال اصیل بودن بعضی از آثارش ، و نیز تأثیر بسیار مهم و عمده تفکر او بر روشنفکران ایرانی در جستجوی یافتن یک فرهنگ سیاسی و ایدئولوژی تحول و پیشرفت ، این کار را با ارزش میسازد» (احمـدی، (107 :1374 به نظر « اخوی» شریعتی درباره ساخت و سازمان جامعه راستین شیعه و نظـام اجتمـاعی وسـیع تـرش ، کمتر سخن میگوید و تنها استنباطی کلی از خصوصیات اقتصاد سیاسی، بوروکراسی، قانون ، احزاب ، روابط توده ها و نخبگان ، امور مالی و مانند آن برای جامعه سیاسی شیعه عرضـه مـیدارد و ایـن اعتقـاد را طـرح میکند که جامعه راستین شیعه یک جامعه بیطبقه و متکی بر عدالت اجتماعی، برابری، هماهنگی منافع و برابری است (احمدی، ١٣٧٤: ١٢٦).