چکیده:
با توجه به آنکه سیاست چیزی جز مجموعه ای از تصمیم گیریها نیست، سیاست خارجی و سیاست بین الملل را می توان تبلور تصمیم گیریهای بازیگران نظام بین الملل دانست که در این سطح، تئوریهای تصمیم گیری با بررسی محیط کل و پارامترهای تصمیم گیری به ارزیابی سیاست خارجی می پردازد. در مقاله حاضر از مدل پیش تئوری جیمز روزنا، به دلیل آنکه تلفیقی از سطوح خرد و کلان در زمینه بررسی سیاست خارجی است، برای تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بهره گرفته شده است. طی این مطالعه مشخص شد که در چهار تصمیم مهم اتخاذ شده در سیاست خارجی ایران همواره متغیر نظام بین الملل بیشترین اثر گذاری را در اخذ تصمیمات مهم داشته و متغیر فرد، تا پیش از اصلاح قانون اساسی در سال 1368، دومین متغیر اثر گذار بوده است. پس از اصلاح قانون اساسی، این متغیر جای خود را به متغیر نقش واگذار نمود. همچنین متغیرهای بوروکراتیک و اجتماع در اولویت بعدی قرار داشته اند.
Considering that politics is not anything more than a set of decision-making، foreign policy and international politics can be viewed as crystallization of decision-making by the actors of the international system. At this level، decision-making theories evaluate foreign policy by examining the general milieu and parameters of decision-making. This paper draws upon Rosenau's pre-theory model for analyzing the foreign policy of the Islamic Republic of Iran، for it is a combination of micro- and macro-levels in studying foreign policy. Through this study، it became clear that in four significant decisions made in Iran's foreign policy the variable of international system has consistently played the major role in making of decisions and before the amendment of the constitution in 1989، the individual variable has been the second determining variable. After the constitution was amended، this variable was replaced with the variable of role. Furthermore، bureaucratic and community variables have been at next places.
خلاصه ماشینی:
"2بررسی سیاست خارجیجمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست،ازاینرو در تحلیل تصمیمهای سیاستخارجی جمهوری اسلامی ایران،از مدل پیش تئوری جیمز روزنا به علت توجه همزمان به دوسطح خردوکلان بهره گرفته شده است تا هم ساختارهای داخلی دخیل در تصمیمگیریمشخص گردد و هم اینکه تأثیر متغیر نظام بینالملل نیز در روند تصمیمگیریها مشخص شود.
2بررسی سیاست خارجیجمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست،ازاینرو در تحلیل تصمیمهای سیاستخارجی جمهوری اسلامی ایران،از مدل پیش تئوری جیمز روزنا به علت توجه همزمان به دوسطح خردوکلان بهره گرفته شده است تا هم ساختارهای داخلی دخیل در تصمیمگیریمشخص گردد و هم اینکه تأثیر متغیر نظام بینالملل نیز در روند تصمیمگیریها مشخص شود.
البتهدلیل این امر را باید نه در اینکه نظام اجتماعی کشور بسته بوده،بلکه به خاطر عدم شکلگیرییا تثبیت نهادهای رسمی در اوایل انقلاب و همچنین به خاطر عدم تأثیرگذاری بیش از حدمتغیر محیطی جستجو کرد و هم اینکه شخصیت کاریزماتیک امام(ره)نیز عاملی بودبرای ایفای نقش فراوان،بهطوریکه تمامی سخنان ایشان باعث ایجاد جهتگیری خاص درخصوص برخی مسایل که ایشان میگفتند میشد،ولی با رحلت امام(ره)و تغییراتی که درقانون اساسی و برحی نهادهای رسمی کشور صورت گرفت،شاهد کاهش نقش متغیر فرد درسیاست خارجی و تغییر مکان متغیر نقش در تصمیمهای سیاست خارجی هستیم،تا جایی کهدر سه تصمیم اتخاذ شده بعد از اصلاحات قانون اساسی،متغیر نقش بعد از نظام بینالمللدومنی متغیر اثرگذار بر سیاست خارجی است."