چکیده:
تجربه وحیانی پیامبران، مهم ترین حادثه تاریخی در جوامع بشری به شمار می آید که ارمغان آن، دریافت آیین و شریعت آسمانی و آشنایی انسان زمینی با مبدا هستی و آفریدگار خویش است. اما این مساله که پیامبران چگونه مفاهیم وحی را دریافت می کنند و ارتباط وحیانی آنها از چه مکانیسم و کیفیتی برخوردار است، پیوسته توجه متفکران و اندیشمندان را به خود جلب کرده است. بر اساس آیات قرآن تجربه وحیانی یک ارتباط دو سویه است که میان افق اعلی و نفس پیامبر رخ می نماید، و در فرایند وحی پیام الهی توسط خداوند و یا از طریق فرشته وحی بر نفس پیامبر فرود می آید تا آن را بدون کم و زیاد به مردم ابلاغ نماید. امروزه کسانی در باره چگونگی مکانیسم وحی، به تحلیل روانشناختی پرداخته اند و در نتیجه آن را از نوع الهام شاعرانه و عارفانه به شمار آورده اند. نتیجه چنین تفکری این است که متن وحی از نفس پیامبر برمی خیزد و چون پیامبر در متن واقعیت اجتماعی تکون یافته در نتیجه متن وحی تحت تاثیر فرهنگ عصر نزول تدوین گشته است. طرح این مسایل در عصر حاضر، پژوهش در باره مکانیسم وحی و تفاوت آن با تجربه عارفان و شاعران را ضروری می نماید. در این مقاله که به روش تحلیلی – توصیفی و با استناد به آیات قرآن پژوهش شده است تفاوت های دریافت وحیانی پیامبر اسلام با تجربه شاعران و عارفان مورد بررسی قرار گرفته است و به این دستاورد علمی دست یافته است که خاستگاه شعر و عرفان نفس شاعر و عارف و فرهنگ اجتماعی آنهاست اما منشا و خاستگاه وحی، علم خداوند است و نفس پیامبر یا فرهنگ عصر نزول تاثیری در تولید قرآن ندارد.
خلاصه ماشینی:
"من جز از آنچه بر من وحی میشود پیروی نمیکنم،من اگر نافرمانی کنم از پروردگارم نسبت به عذاب روز رستاخیز بیمناکم یونس15/ و 16» 5-تفاوت عمده دیگری که میان دریافت وحیانی پیامبر اسلام با شعر و عرفان وجود دارد این است که پیامبر اسلام در تجربه اتحادی خود،هرچند به کشف تام دست یافت و آیات آیمانی قرآن را از عالم فرشتگان دریافت نمود(زرکشی229/1/)اما پس از بازگشت براساس گفتمان رایج و در قالب زبان بشری و با معیارهای معناشناسی مردم سخن گفت و به این وسیله توانست با گفتار،افکار و افعال خلاق خود،واقعیتهای عینی جهان را دریابد و تاریخ بشری را تحتتأثیر قرار دهد.
عنکنبوت48/» آیه شریفه در مقام اقامه حجت بر حقانیت قرآن است،و میخواهد اثبات کند که این کتاب از ناحیه خدا نازل شده است(طباطبایی219/16/)به همین لحاظ در عین اینکه حقایقی در اختیار پیامبر گذاشت که هیچ انسانی به آن دست نیافته است و او را در کمال عقل و فهم قرار داد شرایط اجتماعی او را بهگونهای تقدیر نمود که با هیچ خطی آشنا نشود تا غیر بشری بودن مت قرآن آشکار شود(فخر رازی381/15/) دکتر بوکای نوینسده مسیحی که با نگاهی علمی وارد متن قرآن شده است،پس از تطبیق آیات قرآن با دستاوردهاین علمی دنیای معاصر،مطالب قرآن را در سطحی ارزیابی میکند که نه تنها درس ناخوانده بودن پیامبر اسلام بلکه بشر بودن پیامبر ار دلیل بر این امر میداند که مضامین و محتوای قرآن نمیتواند برخاسته از ذهن بشر قرن هفتم میلادی باشد."