چکیده:
بحث اخلاق از یونان باستان مطرح بوده و یکی از آثار ارسطو تحت عنوان اخلاق، هنوز به عنوان یک کتاب کلاسیک در رشته های مربوطه در دانشگاه ها مطرح بوده و تدریس می شود. اقتصاد نیز تا قبل از تاسیس علم اقتصاد، ذیل اخلاق جای می گرفت و پس از تاسیس علم اقتصاد توسط آدام اسمیت، تا مدت ها علم اقتصاد در زیرمجموعه اخلاق تدریس می شد تا کم کم با تعریف جدیدی از انسان به عنوان «انسان اقتصادی» و نیز تسلط روش اثبات گرایی و بویژه استفاده از ابزار ریاضیات، اقتصاد به مرور از اخلاق فاصله گرفت و در نیمه اول قرن بیستم، جدایی کامل این دو به وقوع پیوست تا اینکه پس از بروز مشکلاتی از جمله افراط در فردگرایی از نیمه قرن بیستم، گرایشی خلاف این روند در اقتصاددانان به وجود آمد. بحث توسعه نیز به معنای خاص آن که در قرن بیستم طرح شد، به همین سرنوشت دچار گردید. اقتصاددانان نسل اول توسعه، این موضوع را مکانیکی می دیدند و بیشتر، رشد را معیار آن می دانستند تا معضلات رشد بی اخلاق و بدون جهت که فقر، نابرابری و تخریب محیط زیست پیامد آن بود. این امر صاحب نظران را بر آن داشت تا در تئوری های توسعه، تجدیدنظر کرده و اخلاق توسعه را مطرح نمایند. در این مقاله که با روشی تحلیلی و توصیفی و با داده های اسنادی و کتابخانه ای تدوین شده، این روندها بررسی گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"مکتب اثباتگرایی از ابتدا تکلیف خود را با اهداف اخلاقی،روشن و آن را در حوزه اقتصاد رد(1)- ymonocE lacitiloP (2)- scimonocE (3)- ecneicS scimonocE (4)- msinodeH (5)- (4291-2481)llahsraM derflA (6)- (4891-8981)snibboR lenoiL (7)- (6002-2191)namdeirF notliM کرده است و بیجهت نیست که اقتصاد اطلاعات و تئوری بازیها که سراسر بر پایه ریاضی بناشده،روز به روز رونق بیشتر میگیرد و در عوض تاریخ عقاید اقتصادی که-لا جرم جایگاهاخلاقی اقتصاد در شکلگیری و تحولات آن بحث میشود-از دروس این علم حذف میشوند.
در نگاه این صاحبنظران،برقراری عدالت اقتصادی،کاهش فقر،حفظ محیط زیست و حفظارزشهای فرهنگی مدنظر نبود؛همچنین در مدلهای رشد اولیه،مشخص نبود که نهایتا چهکسانی از رش منتفع میشوند،تغییر قیمت کالاها و خدمات،نرخ ارز،نرخبهره و در مجموع تغییر قیمتهای نسبی که در فرایند توسعه اتفاق میافتد،به نفع چه کسانی و(1)- htworG fo segatS (2)- htworG decnalaB (3)- ymonocE lanretxE (4)- suP giB (5)- ledoM rotceS-lauD (6)- troffE muminiM laitirC (7)- ledoM paG-owT ضرر چه طبقاتی است؟وضع زنان،کودکان و سالمندان و دسترسی آنان به بهداشت و در مواردمربوط به آموزش چگونه خواهد بود،وضع آنان بهتر یا بدتر میشود؟ آیا مداخله دولتها و قدرت وسیع آنان که در اغلب قریب به اتفاق مدلها دیده شده بود،سبببهبودی تخصیص منابع و توزیع عادلانهتر مواهب توسعه خواهد شد؟قدرتی که مسئولان دولتیدر توزیع امکانات و اعتبارات پیدا میکنند که تا مدتها با قیمتهای کمتر از قیمتهای متداولبازار قابل واگذاری است.
علم اقتصاد با یکپارادوکس مواجه گردید و تئوریهایی که برای رشد اقتصادی عرضه شده بود،به ضد خودتبدیل گشت و در برخی جوامع پیشرفته که بر فردگرایی افراطی تأکید میگردید،رشد تولیدتحت تأثیر قرار گرفته و با افول مواجه شد که این روند باعث تجدیدنظر اندیشمندان اقتصادیگردید و از چند دهه پیش،از سوی اقتصاددانان رجوع مجددی به اخلاق صورت گرفته است."