خلاصه ماشینی:
اما راستی ببینیم:نقش آن در رمان چیست؟ -اصولا«فلوبر»به حکم چه ضرورتی قهرمان خود را به مجلس رقص میبرد؟ -چرا یک کاخ را به عنوان صحنهء آن برمیگزیند؟آیا این بدان جهت نیست که رفتار«اما»را در یک محیط اجتماعی متفاوت با محیط طبیعی زندگی او به خواننده نشان دهد تا بدین وسیه تضاد موجود بین یک زن روستایی و یک زن اشرافی در آن روزگاران را به گونهای برجسته،آشکار کند؛همان طبقهای که این زن گمنام آرزو داشت با آن محشور باشد؟-آیا این کار صرفا برای آن نیست که با به تصویر کشیدن حال و هوای این مجلس اشرافی،بین این صحنه و صحنههایی از برگزاری جشنهای عروسی و انجمنهای محلی به تصویر کشیده شده در رمان،توازن و تعادلی برقرار سازد؟اینها سؤالاتی هستند که مقالهء حاضر قصد دارد به آنها پاسخ دهد.
و اما چون«اما» ناظر صحنه است و همان چیزی را میبیند که راوی میبیند،لذا قطعهء بالا بایستی از زوایهء دیگری هم مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد یعنی از دیدگاه و طرز تفکر «اما»،دیدگاه و طرز تفکری که عاریتی است و عکس برگردان کاملی از رمانهای آنچنانی است که در نوجوانیش خوانده است:در مطالعه و بررسی دوبارهء قطعهء یاد شده متوجه میشویم که«اما»همان طور که میخواند،میبیند و مثل هر ناظری تنها آن چیزی را«میگیرد»که واقعا برایش مهم و جالب است و آنچه در این مقام نظر او را به سوی خود جلب میکند،شیء است به معنی عام کلمه:به واقع در صحنهء مورد بحث،زنان اشرافی به عنوان افراد و آحادی از انسانها چندان برای او جالب توجه نیستند،او آنان را در همان حد و هیأت«بادبزنهای منقش»، «سنجاقهای الماس نشان»و«دستبندهای مدالدار»میبیند.