خلاصه ماشینی:
"از این لحاظ تعلیم و تدریس کانت در ایران را-البته اگر درست تدریس شود-مهمتر از بقیهء فلاسفه (به تصویر صفحه مراجعه شود) تفکر آن چیزی است که باید اصل تلقی شود و به جد گرفته شود؛ وگرنه تفنن کردن با اسم کانت و اسم اسپینوزا و دو تا کلمه جدید گفتن، به جز آلوده کردن فرهنگ ایرانی چیز دیگری نمیتواند باشد.
خیلی از کسانی که اهل فلسفه و ما بعد الطبیعه بودند،اهل فلسفه اسلامی بودند،شاید به صورت مستقیم و غیر مستقیم تحت تأثیر کانت است که به نوعی روی برتافتند و به نوعی بحث ایمان را مطرح کردند در مقابل شناخت و معرفتی که فلسفه و ما بعد الطبیعه ارائه می کند در نقد عقل عملی همانطور که مستحضرید از باب اصول موضوعه اخلاق ضرورت قبول مبدأ و معاد را به مثابهء دین طبیعی براساس تکلیف و لازمهء آن آزادی و اختیار در عمل آدمی طرح کرده است.
در این مذهب همان طور که مستحضرید رهبانیت نیست،اما فرشته مابی هنوز هست و آن در اخلاق پاک و منزه و پارسامذهبانه است به صورتی که انسان به تکلیف (task) خودش عمل میکند،همچنانکه فرشتگان به تکلیف خودشان عمل میکنند، خلاف اینکه مثل انسان تمایلاتی (tendencies) داشته باشند به معنای تمایلات معمول و متعارف و یا اینکه بالاتر از این وضع به تعبیر خواجه حافظ اهل عشق باشند: فرشته عشق نداند که چیست،قصه مخوان بخواه جام و شرابی به خاک آدم ریز این مسأله نشان میدهد که کانت خیلی تحت تأثیر همان مذهبی که با آن تربیت شده و رشد پیدا کرده؛یعنی مذهب پارسایی (Pietism) بوده، یعنی صورتی از مذهب پروتستان که در آن زمان در آلمان رواج داشته و کانت به لحاظ خانوادگی اینگونه تربیت شده است."