خلاصه ماشینی:
"سؤال مهم این است:آیا اندیشهای چنین متعالی میتواند در فضایی رشد کند و به الگوی تفکر و رفتار مدیران تبدیل شود که انرژی اصلی مدیران صرف جنگیدن و مقابله با فشارهایی میشود که بقای آنان را تهدید میکند؟فضای حاکم بر سازمانهای کشور،فضایی است (به تصویر صفحه مراجعه شود) ناامن و پرنوسان و پرآشوب.
نکته مهم این است که کار آمدی در سیاستگذاری فرهنگی میتواند اهرم بسیار پرتوانی برای (به تصویر صفحه مراجعه شود) تغییر انگارههای ذهنی و الگوهای رفتاری باشد.
ادبیات مدیریت تحول به ویژه آن بخشی که بر توسعه و تحول فرد تأکید دارد،در این زمینه دانش و معرفت مفیدی را ارائه میدهد که میتواند برای اجرای برنامههای تحول فکری افراد به ویژه مدیران مفید باشند.
-نکته مهمی که باید اشاره کنم این است که اگر الگوها و مدلهای فکری و رفتاری مطلوب و نامطلوب،در چارچوب الزامات توسعه ملی،درست تعریف نشوند،با آموزش راه و رسم تحول به کسانی که شاید در تشخیص آنچه باید کنار رود و آنچه باید جایگزین شود نتوانند درست عمل کنند، خیانت بزرگی مرتکب خواهیم شد.
*مدیریت افراد شایسته در زمینه حفظ و بالندگی سرمایههای دانایی کشور به ویژه در حوزه مدیران تا چه حد اعمال شده است؟ -تجربه من در سی سال گذشته حکایت از رنجی عمیق دارد که از مشاهده دو فرایند برخاسته است.
و از طریق دست و پنجه نرم کردن با مسائل پیچیده و در جریان اجرای پروژههای بزرگ و پر هزینه و پرمخاطره،به مدیرانی شایسته و توانمند و دارای قابلیت رهبری سازمانهای پیچیده تبدیل شدهاند و درست زمانی که دانش و تجربه کافی را برای رساندن سازمان خویش به سطح استانداردهای جهانی کسب کردهاند،با تغییر دولت نه تنها از پستهای اجرایی حذف شدهاند،بلکه به افرادی تبدیل شدهاند سر خورده،افسرده و دچار بحران هویت."