خلاصه ماشینی:
"ولی بعقیده اینجانب کلمه لوحش الله از جمله لا وحاش لله گرفته شده است و معنی آن اینست:نه خداوند منزه است یعنی نه این بشر نیست و خدا هم نیست زیرا خدا منزه از جسم و جسمانیات است بلکه این حور یا فرشته یا پری است و این جمله مأخوذ از آیه کریمه است، و قلن حاش لله ما هذا بشرا ان هذا الا ملک کریم سوره یوسف یعنی زنان مصر چون جمال یوسف را دیدند گفتند خدا منزه است این پسر بشر نیست این مکر فرشته بزرگواری ا-د س-طلا که اکنون در فارسی بمعنی زر استعمال میشود چه لغتی است؟ آیا فارسی است یا عربی است در صورت اولی چرا با طاء مؤلفه نوشته میشود،درصورتیکه حرف طاء از حروف مختصه زبان عرب است و در صورت دوم چرا در هیچیک از کتب لغت عربی ذکر نشده است؟ ج-طلا لفظی است هندی محرف از کلمه تله بکسر تا و تشدید لام عبارت غیاث اللغات در این کلمه اینست:1 طلا بالکسر دوائی رقیق که بر عضو مالند و بمعنی زر سرخ و صاحب رشیدی نوشته که غالبا لفظ طلا معرب تله است که لفظ هندی است بکسر فوقانی و تشدید لام بمعنی ملمع کردن و ملمع نیز آمده است و در سراج نوشته که طلا بمعنی زر سرخ در اصل بتای قرشت بود بسبب اختلاط عرب و عجم بطای مطبقه نوشتهاند حتی که مطلا بمعنی زراندوده استعمال کنند س-نقره کلمهایست فارسی یا عربی؟و درصورتیکه وزن آن باوزان عربی نزدیک است چه شده که اغلب در فارسی مستعمل است؟ ج-نقره کلمهایست بر وزن فعله عربی الاصل فارسی الاستعمال و عجب آنکه این کلمه با اینکه عربی است استعمالش در عربی کم و در فارسی بیشتر است ا-د (1)طلا-عربیست و در تمام کتب لغت عنوان دارد و غیاث اللغه اشتباه کرده است(وحید)"