چکیده:
احسان عبّاس و عبدالحسین زرّینکوب از جمله پژوهشگران برجستهای هستند که در عرصه تعامل با فرهنگ و ادبیات غرب به مانند عرصة نقد ادبی معاصر عربی و ایرانی، با استفاده از روش آزمون و خطا به تحقیق و بررسی در این حوزه پرداختهاند. آنها همه تاثیر و تاثّرهایی را که در طول تاریخ و در طی ادوار مختلف، از یونان قدیم تا به امروز، بین دو ادب شرق و غرب صورت گرفته، مورد بررسی و نقد قرار داد و به این نتیجه رسیدهاند که این داد و ستد فرهنگی، همواره بین این دو ادب وجود داشته و دارد. اما این تبادل به این معنا نیست که تطبیق همة اصول یکی از این فرهنگها بر ادب و فرهنگ دیگری همواره امکانپذیر باشد. آنان همچنین در برابر نظریههای نقد غربی که از دیرباز تا به امروز وارد ادبیّات عربی و فارسی شدهاند، موضع کاملا آگاهانه برگزیدهاند و ضمن بررسی و پذیرش آنها تسلیم و مقلّد محض نبودهاند.بر این اساس، در این پژوهش، تلاش شده است که با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی، ضمن اشاره به تعامل دوجانبه و همیشگی ادبیّات و فرهنگ شرق و غرب، آرا و نظرات این دو ناقد معاصر را در زمینه چگونگی و میزان این تعاملات در گذشته و حال و میزان گرایش هر یکی از آنها به ادبیّات و فرهنگ گذشته خود و همچنین به ادبیّات و فرهنگ معاصر غرب، بررسی و مقایسه کنیم.
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش، سعی خواهیم کرد به عنوان نمونه برخی از این اشتراکات و یا بعضا افتراقات موجود دو تن از ناقدان عربی و فارسی را مبنی بر تعامل و تقابل با ادبیات و فرهنگ غربی بررسی کنیم و به این پرسشها پاسخ دهیم که: اولا چگونه و چرا علم و فلسفه یونان به شرق منتقل شد و میزان تأثیر آن بر فلسفه اسلامی چقدر بوده است؟ ثانیا در شرق اسلامی چه برداشتها و تفسیرهایی در باب علوم یونانی صورت گرفت؟ و همچنین باید دید ادیبان و ناقدان معاصر ما چگونه به این تعاملات فرهنگی و ادبی بین شرق و غرب در طول دورههای مختلف، خصوصا معاصر نگاه کردند و ادامه این ارتباطات را در آینده، در زمینههای مختلف چگونه ارزیابی میکنند؟ و اینکه آیا غرب به راستی، آن چنان که مدعی است، چیزی بیشتر از ما دارد؟ البته ذکر این نکته لازم است که ناقدان این دوره، دارای فرهنگ و تربیت فکری یکسانی نیستند؛ برخی متأثر از فرهنگ خالص ایرانی و عربی هستند و حتی ادبیات معاصر و تحولات آن را با همین زاویه دید مینگرند و گروهی تحت تأثیر مکاتب و ادبیات نوین مغرب زمیناند و در این میان گروهی در صدد آن بر آمدند که موارد مستحسن نقد و ادبیات غربی را با اصول و ارکان فرهنگ ایرانی و عربی در هم آمیزند، که بدون شک احسان عباس و زرینکوب پرچمدار گروه سوم در میان ناقدان معاصر عربی و ایرانیاند.