چکیده:
بحث از چگونگی پیدایش ایمان دینی و علل و عوامل تقویت و تداوم آن از اهمیتی ویژه
برخوردار است. بررسی این مسأله افزون بر این که از جنبة نظری، سبب دستیابی به فهم
عمیقتری از مفهوم ایمان میشود و آشنایی با آن به عنوان مسألهای وجودی، خود نقش
مؤثری در تحول درونی انسان دارد، از جنبة عملی نیز میتواند در جهت ارایة راهکاری
مناسب برای ایجاد و گسترش آن در جامعه به ما کمک کند.
مقالة حاضر تحت عنوان "ایمان و فضایل اخلاقی" با توجه به افزایش و کاهشپذیری حقیقت
ایمان بر پایة تحولات نفس (قلب) آدمی، به بررسی مقومات مندرج در ساختار معنایی آن
میپردازد. نخست نظریات مختلف در تبیین تصدیق مندرج در مفهوم ایمان، به سه نظریة
معرفت عقلی، معرفت قلبی و تسلیم نفسانی تقسیم میشود و با نقد و بررسی آنها،
سرانجام عنصر تسلیم روحی و نفسانی انسان به خدای یگانه اساسیترین مقوم در ساختار
معنایی ایمان دینی معرفی میگردد و سپس نقش اعمال صالح به عنوان لازم ذاتی آن در
اکتساب فضایل اخلاقی و تأثیر این فضایل در حفظ و تقویت ایمان دینی تبیین میشود.
To discuss the quality of the actualization of religious faith، and the factors contributing to its strength and continuity is of special importance. In addition to the fact that from a theoretical point of view، surveying this question is instrumental in achieving a deeper understanding of the concept of faith and that familiarity with it، as an existential question، has an impressive role in the inner development of man، from a practical view، it can also help us to present appropriate strategies to establish and develop it in society. Considering the fact that based upon the human's heart، the presence of faith can be increased or reduced، this paper، deals with the study of the basis of its semantic structure.
First، different views used to determine the underlying components of the concept of 'faith' are divided into three theories: rational knowledge، intuitive knowledge and self resignation. Then through criticizing and surveying them، the physical and spiritual resignation to God، will be introduced as the final factor in the semantic structure of religious faith.
Then، the role of good deeds as an innate necessity in acquiring moral virtues and the influence of these virtues on preserving and strengthening religious faith is explained.
خلاصه ماشینی:
"نخست نظریات مختلف در تبیین تصدیق مندرج در مفهوم ایمان، به سه نظریة معرفت عقلی، معرفت قلبی و تسلیم نفسانی تقسیم میشود و با نقد و بررسی آنها، سرانجام عنصر تسلیم روحی و نفسانی انسان به خدای یگانه اساسیترین مقوم در ساختار معنایی ایمان دینی معرفی میگردد و سپس نقش اعمال صالح به عنوان لازم ذاتی آن در اکتساب فضایل اخلاقی و تأثیر این فضایل در حفظ و تقویت ایمان دینی تبیین میشود.
اگر متناسب با یقین منطقی، التزام مندرج در مفهوم ایمان را التزامی عقلی بدانیم این سؤال مطرح میشود که آیا معرفت (هر چند این معرفت، معرفتی یقینی باشد) و التزام عقلی میتوانند اعمال صالح را به عنوان لازمه ذاتی خود در پی داشته باشند؟ چه بسا افرادی که به حقانیت چیزی معرفت عقلی و یقینی دارند و از نظر عقلی خود را ملتزم به انجام آن نیز میدانند، ولی در عمل به آن پایبندی نشان نمیدهند، شاید این افراد مصداق این آیة شریفه هستند که میفرماید: "و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوا" (نمل/14)؛ از روی ستم و سرکشی آن را انکار کردند در حالی که در درون خود بدان یقین داشتند.
بدین ترتیب که وقتی مؤمن در مرتبة محبت به امکان دوری خویش از مشاهدة صفات الهی متوجه میشود دچار رنج و تألم خاطر میگردد که "خوف" متناسب با این مرتبه است؛ و آن گاه که معرفت، جلوههای تازهای از جمال الهی را در قلب او به ظهور میرساند حالت برانگیختگی و ناآرامی خاصی در نفس او به وجود میآید که آن را "شوق" مینامند؛ و زمانی که شادمانی قرب و مشاهدة حضور نسبت به آن چه برای او حاصل است بر او غالب شود آن را "انس" میگویند (همان، ص: 189)."