چکیده:
عراق آینده،برآیندی از وضعیت کنونی و گذشته این کشور،نوع بازیگری و تمایلات بازیگران مؤثر اعم از داخلی و خارجی،فرصتها و تهدیدات پیشروی و آسیبپذیریها و مزیتهای آن در عرصه داخلی و منطقهای است.در این چارچوب، مقاله حاضر به تخمین راهبردی عراق آینده میپردازد و این مهم را از خلال نقد سناریوی ایدهآلیستی امکانپذیر میداند.این سناریو،شامل وضعیتی است که قانون اساسی عراق جدید،در قالب نوعی هدفگذاری راهبردی برای آینده این کشور ترسیم کرده و شامل دو هدف دموکراسیسازی در داخل و صلحطلبی در سیاست خارجی است.نویسنده برای نقد این سناریو از رویکرد ساختاریابی سود میجوید و از خلال این نقد،به برآورد استراتژیک عراق آینده میپردازد.مطابق این رویکرد، واقعیات ساختاری عراق در چارچوب تاریخ،جغرافیا،فرهنگ و اقتصاد سیاسی این کشور،موجب محدودیت سناریوی ایدهآلیستی و کشاکش میان آرمانها و واقعیات در عراق آینده میشود.
Future Iraq is a resultant of past and present situation، tendencies and trends of the effective internal and external actors، the future chances and challenges and their positive and negative internal and regional effects. This essay tries to give a strategic assessment of the future Iraq through criticizing the idealist scenario which tells us about the new Iraqi constitution and the strategic aims defined by it for the future: creating democracy inside Iraq and peace seeking in its foreign policy. The writer has used the structuralism approach to investigate this scenario and to give a strategic assessment of the future Iraq. According to this approach، the history، geography، culture and political economy of Iraq confines the idealist scenario and causes a struggle between ideals and realities.
خلاصه ماشینی:
کلیدواژهها: عراق آینده،قانون اساسی،ایدهآلیسم،دموکراسی،صلحطلبی،واقعیات ساختاری (*)کارشناس ارشد علوم سیاسی از دانشگاه علامه طباطبایی،عضو هیئت علیمی و محقق گروه مطالعات ایران در پژوهشکده مطالعات راهبردی مقدمه فروپاشی رژیم بعث عراق در پی هجوم نظامی ایالات متحده،درآوریل 3002،مجالی برای سیاستها و سیاستمداران این کشور و دیگر بازیگران ذینفع فراهم آورد تا عراق نوینی را متفاوت از گذشته آن طراحی و بنا کنند و یا در شکلگیری آن تأثیرگذار باشند.
بر این اساس،پرسش اساسی مقاله حاضر این است که به لحاظ راهبردی تا چه میزان امکان تحقق این سناریو برای عراق آینده وجود دارد؟در پاسخ،نویسنده با اتخاذ رویکرد ساختاریابی1مدعی است برخی واقعیات ساختاری و محدودیتهای کشور عراق،چه در عرصه داخلی و چه در سطح منطقهای،تحقق این سناریو و دورنما را مشکل میکند و موجب میشود تصویر احتمالی و ممکن عراق آینده با چشمانداز یا سناریوی ایدهآلیستی آن فاصلهای معنادار داشته باشد.
(ولدانی،8831) این منازعات،پس از استقلال عراق تاکنون موجب بروز سه جنگ عمده در منطقه خلیج فارس شده که در دو مورد نخست(حمله به ایران،0891 و کویت،0991)،عراق متجاوز بوده و در مورد سوم نیز این کشور مورد هجوم و اشغال نیروهای ائتلاف غربی قرار گرفته است.
به همین دلیل بود که ایالات متحده،پس از چهار سال حضور سیاسی-نظامی در عراق،از تلاش برای الگوسازی عراق به عنوان سرمشق دموکراتیک کشورهی خاورمیانه دست کشید و راهبرد خود در این کشور را تغییر داد.
تحقق این سناریو-که البته با مشکلات بسیاری بهویژه به دلیل منطق معماگونه الگوهای دوستی و دشمنی در این کشور مواجه است-موجب میشود عراق آینده در عرصه سیاست خارجی و منطقهای نیز مطابق منافع مجموعه کشورهای عرب به همراه ترکیه و ایالات متحده رفتار کند،بدون آنکه وارد نوعی نظام امنیت دستهجمعی منطقهای شود.