چکیده:
ظهور تاریخنگاری ملیگرایانه در دوران قاجاریه و مشروطه یکی از مهمترین محورهای شکلگیری هویت ملی نوین در ایران معاصر به شمار میرود.از زمان ورود ناسیونالیسم به عنوان یک ایدئولوژی مدرن به ایران در سدهء نوزدهم میلادی،بسیاری از مسائل فرهنگی ایران،از جمله تاریخنگاری به نحوهء نگاه به گذشته تحت تأثیر این ایدئولوژی قرار گرفت و به تدریج نوع جدیدی از تاریخنگاری و بازنمود وقایع گذشته در میان منورالفکرهای دوران قاجار و مشروطیت پدید آمد که طی آن تاریخنویسان ایرانی با محور قرار دادن ملیگرایی،به بازنویسی تاریخ ایران در قرون گذشته پرداختند و در این میان، به ویژه با برجسته کردن تاریخ ایران باستان و قرار دادن این دوره به عنوان دوران حیات ملی ایران و ایرانیان،بنیانهای هویت ملی ایران نوین براساس هویت باستانی ایرانیان را پیریزی کردند.در این مقاله کوشش شده است تا با مبنا قرار دادن اصلیترین معاصرنویسیهای دوران مورد بحث،میزان تأثیر تاریخنگاریهای ملیگرایانه بر توسعهء نگاههای ناسیونالیستی به تاریخ ایران و جستجوی بنیانهای هویت ملی در تاریخ ایران باستان در میان روشنفکران و رجال سیاسی و فرهنگی معاصر ایرانی شناسایی و مشخص شود.
خلاصه ماشینی:
"نکتۀ لازم به ذکر در مورد نوع نگاه و بازبیان تاریخ ایران باستان از سوی منورالفکرهای دورۀ مورد بحث این است که در نظر آنها شخصیتها و شاهان اسطورهای ایران در زمرۀ پادشاهان تاریخی عهد باستان محسوب میشوند و در حقیقت در نگاه آنان تمایزی میان جمشید پیشدادی و بهمن کیانی با انوشیروان ساسانی وجود ندارد و به علاوه نفرت از اسکندر مقدونی به عنوان عامل نابودی و انهدام فرهنگ و تمدن و عظمت ایران عصر هخامنشی هم هنوز در میان متفکران مورد بحث به چشم نمیخورد و در دورۀ مورد بحث نه تنها کسانی مانند میرزا محمد علی خان فروغی(ذکاء الملک)با نگارش کتاب تاریخ اسکندر کبیر به ستایش از او میپردازند(فروغی،1315)،بلکه حتی از میان همان منورالفکرهای مورد اشاره نیز کسانی مانند جلال الدین میرزا قاجار در نامه خسروان به نیکی از اسکندر یاد میکنند(جلال الدین میرزا قاجار،1906:51-48).
ازاینرو،تأثیرپذیری رهبران و مبارزان انقلاب مشروطیت ایران از ناسیونالیسم و تأکید آنها بر ملیگرایی و رواج آن در امور مختلف امری است که در غالب سخنرانیها و گفتهها و نوشتههای آنان به چشم میخورد؛به عنوان نمونه میرزا نصرالله ملک المتکلمین از مبارزان معروف مشروطهخواه که بعد از به توپ بستن مجلس به فرمان محمد علی شاه کشته شد،در یک نطق خود در دوازدهم رمضان 1318 ق در مسجد شاه اصفهان علیه تخریب قصور دورۀ صفویه از سوی ظل السلطان حاکم اصفهان،آثار مذکور را«آثار ملی»دانسته و در مورد ضرورت نگهداری آنها چنین میگوید: «پس این آثار علمی و صنعتی[هنری]و ادبی و ابنیه تاریخی و کاخها و معابد عالی مظهر تمدن ادوار مختلفه و معرف مرتبه قدرت و توانایی اقوام و نمونه هنر و صنعت و ذوق مردان بزرگ جهان است و دورۀ مجد و عظمت و مراتب فضل و دانش هریک از ملل را به عالمیان نشان میدهد و در حقیقت آثار باستانی هر ملیت سند یا قباله زندگانی گذشته آن ملت است."