چکیده:
این مقاله، در نقد چند مقاله از کتاب بسط تجربه نبوی، تألیف آقای دکتر عبدالکریم سروش است. وی در آن کتاب با پرداختن به مسأله «ختم نبوت» سر
از ختم ولایت در آورده و ولایت را نیز به همراه نبوت پایان یافته تلقی کرده است.
از آن جا که مسأله ولایت فقیه، از توابع مسأله ولایت ائمه اطهار است و آقای سروش و همفکران او به مسأله ولایت فقیه اعتقادی نداشته و بارها آن را به
باد انتقاد و انکار گرفتهاند، این بار سراغ خشکاندن ریشه اصلی درخت ولایت فقیه رفته و با قطع کردن آن شاخ و برگ آن را خشکانده است.
محور بحث وی چنین است: ولایتی که به طور کامل مورد پذیرش هر مسلمان است فقط ولایتی است که خداوند به حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله داده، و جز
رسول اکرم، کسی چنین ولایتی ندارد. با خاتمیت نبوت پیامبر اسلام، ولایتش نیز خاتمه یافته است و کسی ولایت او را ندارد؛ همانطور که هیچ کس، نبوت او
را ندارد.
نتیجه کلام وی این است که با مرگ پیامبر، کسی جانشین مقام ولایی او نیست تا چه رسد به این که امروزه پس از گذشت 1400 سال از آن زمان، عدهای
ادعای جانشینی او را کرده، بخواهند خود را در ولایت او سهیم بدانند.
ما در این مقاله، علل روانی و اجتماعی و سیاسی کلام وی را بررسی و ادله دینی و فلسفی و عرفانی موجود در ابطال نظر وی را به اختصار بیان کردهایم.
خلاصه ماشینی:
"(46) مولوی میگوید: قطب شیر و صید کردن کار او باقیان این خلق باقی خوار او تا توانی در رضای قطب کوش تا قوی گردد کند صید وحوش چون برنجه بیخوا مانند خلق کز کف عقل است جمله رزق خلق او چو عقل و خلق چون اعضای تن بسته عقلست تدبیر بدن ضعف قطب از تن بود از روح نی ضعف در کشتی بود در نوح نی قطب آن باشد که گرد خود تند گردش افلاک گرد او بود (47) عطار نیشابوری از میان همه صحابه فقط حضرت علی علیهالسلام را پس از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله قطب دین دانسته، میگوید: خواجه حق پیشوای راستین کان علم و بحر حلم و قطب دین ساقی کوثر امام رهنما ابن عم مصطفی شیر خدا مرتضای مجتبی جفت بتول خواجه معصوم و داماد رسول (48) محییالدین عربی که پدر عرفان اسلامی لقب یافته است و تقریبا همه عارفان بعدی از او متأثر بودهاند، در این خصوص میگوید: اما آن قطب واحد، همان روح محمد صلیاللهعلیهوآله است که از وی امتداد یافته و به همه انبیا و رسل و اقطاب از زمان خلقت آدم تا روز قیامت رسیده، و برای این روح محمدی، مظاهری در عالم است."